یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

هیولا

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۲۸ ب.ظ

ا

اگر دیدی دراین دنیا پسرروزی پدر را کشت

چو شدفیل افکن وبرنا بزد بر روی مادر مشت

اگردیدی برادر راحسادت بابرادر کرد

ستم چون ظالمان فرزند اگر دیدی به مادر کرد

ضعیفی دست وپابسته که ناچار از قناعت بود

لگدکردن برآن مسکین اگردیدی شجاعت بود

اگر در گوشه ای مردی تلف شد نأش او گندید

به حال مرده ی بدبخت مکن باور کسی رنجید

اگرها واقعیت داشت به روز وشب هزاران است

برای آدم بی رحم شقاوت سهل وآسان است

خداوندا ازاین خلقت تورا دارم شکایتها

زبی انصافی انسان تورا گویم حکایتها

خداونداعطا کردی توبرانسان تفکررا 

چوباشدآدمی عاقل به اودادی تدبر را

به او احساس را دادی که بی احساس حیوان است

ملائک راخبر دادی کزو اولی تر انسان است

خرابیها به بار آورد همان انسان که اولی بود

تو گفتی عاقل است انسان ولی دیدی هیولا بود

جنایتها که انسان کرد زبان قاصر زگفتارش

زمن حیوان نگیرد غیض چو حیوان بوده رفتارش

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی