یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

ظلمت شب

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۰۴ ق.ظ

گفت به تاریک شب نورشرر بار روز 

چون ندهی جز ظلام ظالمی و کینه توز

در تو زمین وزمان مرده دل و خامش است

درعجبم ازچه خلق باتو در آرامش است

ظلمت شب خنده کرد خنده ی پررمز وراز 

گفت که دارد جواب حرف وحدیث دراز 

برتن من گر کشید رخت سیه کردگار 

درعوض این حجاب داده بمن اعتبار 

تاکه زمین روشن است درد وغم ورنجش است 

بعد غم و التهاب موقع آرامش است 

در دل تاریک شب بخشش و لطف خداست

ارزش شب راشناخت هرکه به شب آشناست

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی