یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

خندیدن عار است

جمعه, ۱۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۳ ق.ظ

دیریست که ازهیچ خبری شاد نگردم

از رابطه های گذری شاد نگردم

عمریست که هرروز من آکنده ی درد است

تقدیر چو خصمی است که بامن به نبرد است

ازجور عزیزان به دلم زخم هزار است

دنیای من از غصه و غم تیره و تار است

دیگر نتوان یافت یکی یار وفادار

پیدا نشود در همه دنیا گل بی خار

یک همسفر بی غل و غش دور و برم نیست

بسیاردراین خاک کهن اهل کرم نیست

هرسو نگری آتش جنگ است و عداوت

دنیا شده آکنده ز کشتار و قساوت

آنان که فقیرند در این فقر بمیرند

محروم ز لبخند در این عمر قصیرند

با دیدن تبعیض عیان خنده چه کار است

جایی که در آن ظلم شود خندیدن عار است 

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی