یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

نتوان کردازاین عشق فرار

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۹ ب.ظ
دل هواخواه نگاری است عزیز
که زمن برده نه یک دل که هزار
دلبری زاده ی خورشید و بلور
که بود رایحه اش عطر بهار
من که صیاد زبردست بدم
خودشدم آخر سرصید شکار
عاشقی گرچه جنون است و لیک
شدم آخر به تب عشق دچار
عشق درمن شده چون آتش طور
برده از من همه هوش و اختیار
عاشقی حک شده در طالع من
قسمتم بوده زچرخ روزگار
هرشب آیدرخ او درنظرم
میزنم از غم او گاه هوار
نتوان رفت به بالین حبیب
نتوان کرد از این عشق فرار

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی