هراس ازغم
چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۴۹ ق.ظ
مراازغم هراسی نیست که دیگر یار دیرین است
غمی کز راه میآید گهی چون شهد شیرین است
چراترسان شوم ازغم که بامن مهربان باشد
بماند درکنار من اگر دردم گران باشد
شباهنگام میآید به آرامی به بالینم
چو مرحم میشود آن غم دوای قلب خونینم
چو میفهمد زبانم را تسلا میدهد دردم
جفای بی وفایان را نشانم میدهد هر دم
در این دنیای بی وجدان من ازغم معرفت دیدم
به دورانی که یاران را دو رنگ و بی صفت دیدم
- ۹۶/۰۹/۲۲