یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

چشمان سیاه

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۵:۱۸ ب.ظ
هرچه آموخته بودم به نگاهی دادم
زهد و ایمان و قیامت همه رفت از یادم
چشم شهلای نگاری دل و دین از من برد
لحظه ای رد شد وچشمش گره با چشمم خورد
هرچه استاد بمن حکمت و عرفان آموخت
همه راچشم سیاهی به چه آسانی سوخت
زانهمه سیر وسلوک هیچ نبود در یادم
چونکه در دام دو چشمان سیاه افتادم
چشم افسونگر او کرد مرا دیوانه
کرد آن چشم سیاه دربه درم از خانه
من گرفتار دو چشمان سیاهم هنوز
مبتلا بر اثرات آن نگاهم هنوز
    

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی