یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

کشته مارا این سکوت

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۱۸ ب.ظ
هیچکس اینجا نخواهدصحبت دریا کند
کس نخواهدزین جماعت راه خود پیداکند
دیده رابستن گناه است دزد اگردرخانه است
خانه باشد همچو موطن هموطن همخانه است
ظلم هرگوشه تنیده همچو تار عنکبوت
کس ولی چیزی نگوید کشته مارا این سکوت
آنکه بر بال کبوتر میزند باکینه تیر 
آرزو دارم بگردد سهم دندانهای شیر
کفترافتاده برخاک بال او زخمی چراست؟
تا که ظلم وظالمی هست درهمه موطن عزاست
بگذرد امروز و فردا کی شودهنگام عشق
 کی میان خلق گردد زنده ازنو نام عشق
انکه دارد ترس جانش تاابد زندانی است
هرکجا حاکم بودترس حق  وعدل قربانی است
ای که بگرفتی کلاهت این هوا طوفانی است
 انچه غارت مینمایندحق هر ایرانی است
مابنی آدم چو هستیم عضوی ازیک پیکریم
 فکر همنوعان نباشیم پس زحیوان کمتریم
    
  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی