یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

جدایی

سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۴۷ ق.ظ
مادراین دنیای بد افتاده را ول کرده ایم
باجدائی زندگی را سخت ومشکل کرده ایم
ماهمه دنبال دنیا بی توقف میدویم
وانکه افتد ازکنارش بی نگاهی میرویم 
گاه میافتد برادر گاه میافتد رفیق
ما ولی تنها بفکر پیش افتادن درطریق
گرکه میشدهرکه افتدباشدش یک دستگیر
هردو آخر میرسیدند تابه مقصدگرچه دیر
گرچنین میکرد آدم کس دگر مشکل نداشت
هیچکس از کار دنیا وحشتی در دل نداشت 
چندازما ای عزیزان رنج یاران دیده ایم
شب ولی آرام و راحت بی خیال خوابیده ایم
چند ازما وقت رفتن فکر جزخود بوده ایم 
یاگره از کار مردم بی طلب بگشوده ایم
کاشکی افتادگان را  دیگران یاری دهند
دردمند و بینوا را کاش  دلداری دهند
  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی