جست وجودرافق نآامیدی
پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۱۰ ب.ظ
🔻از من خواسته شده به این پرسش پاسخ دهم که باید امیدوار بود یا نااُمید؟ در نظر من سخن گفتن از امید در وضعی که از هر جهت ناامیدکننده است، چیزی در حدِّ بلاهت است. آدمی به یاد کبک و برف میافتد! از عملکرد دو جناح سیاسی، بهمثابه کنشگران اصلی صحنهی سیاسی ایران، در مدّتی بیش از حدود دو دهه راه برونشوی برای حل مسایل جامعه بیرون نیامده است. جناح اصولگرا غالباً نه مسؤولیت میپذیرد و نه پاسخگو است و چه بسا اصلاً نمیپذیرد که شرایط اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی جامعه مساعد نیست. از نظر بسیاری از اصولگرایان حاکم، حتّا نباید گفت که شرایط نامساعد و بحرانی است زیرا این خود به معنای زیر سؤال بردن نظام سیاسی و ناکارآمد جلوه دادن آن است! من به این دسته از مسؤولان حق میدهم چون وضع خود آنها خوب است. یکی از همکاران ما پس از خیزش اجتماعی دیماه میگفت که مردم هار شدهاند. آنها وضعشان زیادی خوب است و لذا به خیابان ریختهاند. شواهدی که او ارایه میکرد این بود که من هر روز صبح شیر خوداَم را میخورم و مرتب به کوه و استخر میروم! پس چرا مردم به خیابان آمدهاند؟! من همینجا از طرف مردم خیزنده از او و این دسته از مسؤولین محترم عذرخواهی میکنم.
🔻نیروهای اصلاحطلب هم دایماً میگویند شرایط در حال خوب شدن است و ما داریم وضع را بهتر میکنیم و دستآورد داشتهایم. یکی از همکاران جامعهشناس اصلاحطلب ما میکوشد حرکت مثبتی از میان اقدامات خُرد و کلان شورای شهر تهران یا دولت روحانی پیدا کند و در بوق و کرنا بدمد که هان بنگرید چنین موفقیتی حاصل شده است. طنز ماجرا این است که سیدمحمد خاتمی رهبر جریان اصلاحطلبان مصالحهگرا، بسیاری اوقات حق خروج از منزل برای رفتن حتّا به مجلس ترحیم را هم ندارد (لابد این سزای مصالحههای او با اصحاب قدرت است) و شهردار تهران بهعنوان منتخب شورای شهر اصلاحطلبانه، با تشر و تعیین زمان از سوی اصولگرایان صاحب قدرت، استعفا را بر خدمت ترجیح میدهد؛ داد و ستدی در پشت پرده یا فشاری از پشت پرده که بهناچار بخشی از آن از پرده بهدر آمده است. امّا اصلاحطلبان مصالحهگرا، هرگز جسارت کنار زدن پرده را نداشتهاند؛ مگر آنکه گاهی علی مطهری یا محمود صادقی دو نمایندهی شجاع مجلس که هیچیک نسب از اصولگرایان و اصلاحطلبان نبردهاند، "پردهدری" کنند!
حالی درون پرده بسی فتنه میرود / تا آنزمان که پرده برافتد چها کنند
🔻بنابراین، صحنهی اصلیِ بازیِ بازیگران سیاسی ما در پشت پرده قرار دارد؛ مگر آنکه یکی بزند به سیم آخر یا شجاعتی بهخرج دهد و گوشهای از این پرده موقتاً بالا رود و یا روزنی در آن پدید آید. به جناح اعتدالیون کذایی هم عملاً امیدی نیست. هنوز نتوانستهاند گرههای کهنه را باز کنند و دردهای مزمن اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را علاج نمایند و از کلید ایشان هم دری و دروازهای امیدبخش و روشناییبخش گشوده نشده است. البتّه برجام همچون پنجرهای امیدبخش بهدیده آمد امّا از آن نیز کاری برنیامد و گره دندانگیری در سیاست خارجی هم هرگز گشوده نشد و اگرچه برجام اقدامی ارزشمند بود، امّا تأثیر تحوّلآفرینی بر اقتصاد کشور نیز ننهاد یا روند به گونهای پیش رفت و مدیریت شد که نتوانست چنین کند. اینک دوباره دشمنان خارجی به رهزنی روی آوردهاند و میکوشند راههای تحوّل مطلوب را سد کنند و روزنها را یکییکی ببندند و بار دیگر کشور را با تحریمی سنگین مواجه کنند. رییس جمهور محترم نیز بهرغم همهی وعدههای انتخاباتیای که داده بود و شعارهای هیجانانگیزی که سروده بود، هرگز آن مرد پایداری که بتواند تحوّلی بیافریند و بشود به کشتیبانی او اطمینان کرد و از روی دلگرمی از او پشتیبانی نمود، نشان نداد.
🔻وضع اقتصاد مملکت دیگر اظهر من الشمس است. مثل آب و هوای گیلان یا حال و روز زائوی پا به ماه، متغیّرالاحوال است و هر لحظه ممکن است صاعقهای و طوفانی بیاید و یا دردی جسم این اقتصاد را فرا بگیرد و یک استفراغ پر و پیمان بزند به سر و روی این "ملّت نجیب"! اصلاً حال و احوالاش قابل پیشبینی نیست و دایماً در حال بدتر شدن است. نوسان بالاروندهی دلار، شیرینی تعطیلات فروردین ماه را به کام مردم و بسیاری از فعالان اقتصادی تلخ نمود. از سوی دیگر، آمار خانوارهایی که زیر خط فقر زیست میکنند، تکان دهنده است و تعداد کسانی که هر روز سر در سطل آشغال دارند، چهرهی کثیف فقر را عمومی و هرجایی میسازد. 👇
@HasanMohaddesi
👆🔻اوضاع بوروکراسی و شرایط بهداشت و درمان کشور هم خوب ارزیابی نمیشود. قوانین دایماً توسط گروهی واجد رانت شکسته میشود و نادیده گرفته میشود و برای مردم ضعیف بسیار محکم و سختگیرانه اجرا میشود. مردم، درست یا نادرست، از اداره و بیمارستان بهنحو شگفتی وحشت دارند و بهطور روزمرّه آرزو میکنند که امورشان به بیمارستان و اداره نکشد! نارضایتی جمعیّتهای مختلف هم هر یک بهنحوی از رهگذر خیزشی نمایان میشود. حتّا کلاه قرمزی هم بلوایی به پا کرد در جنوب کشور و سال جدید با چنین وضعی آغاز شد.
🔻حالا در چنین شرایطی چهگونه باید از امید سخن گفت. اینک این ماییم که در افق نومیدی امیدی جستوجو میکنیم. نیاکانمان در این شرایط منتظر منجی الاهی و آسمانی بودهاند. این سرزمین را در جای دیگری "سرزمین فاجعه و جستوجوی نجات" نامیدهام. اگرچه جریان احمدینژادیسم بار دیگر منادی اندیشهی هزارهگرایانه بود، اما بسیاری از ما چنان عقلانی شدهایم که جز به دستان خودمان ننگریم. معجزهای هم اگر رخ بدهد، با دستان خودمان رخ خواهد داد. امیدی هم اگر باشد باید بارقهاش از دل کنشهای ما بیرون بزند. در این افق نااُمیدی، چنین انسانی تنها میتواند منتظر پیدایی بارقههای امید باشد؛ مُنتظری که خود نیز دست از کنشگری نکشد. به قول سعدی:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل / که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
باری، راز اُمید را در نااُمیدی باید جست و من ایستاده، به افق نااُمیدی خیره شدهام و با خود زمزمه میکنم: کُلُّ یومٍ هُوَ فی شَأن.
حسن محدّثی گیلوایی / 20 اردیبهشت 1397
@HasanMohaddesi
- ۹۷/۰۳/۰۳