دست ازسرم تو بردار
دوشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۳۵ ق.ظ
دست ازسرم توبردار حال خوشی ندارم
ازدست آن جفاکاردرآمده دمارم
نائی دگرندارم که دل به کس ببندم
حتی نمیتوانم دروغکی بخندم
این دلشکسته دیگرازعشق گشته بیزار
حرفی مزن توازعشق قلب مرا میازار
گریه نکن عزیزم نیست مرده ای دراین گور
این شاعرسیه پوش دیوانه ایست رنجور
دانم که جای اوراهرگز کسی نگیرد
دانم غم فراقش جان مرا بگیرد
برو پی کسی باش که عاشق توباشد
بفکر آن کسی باش که لایق توباشد
کسی که درکنارت اندوه وغم ندارد
بابودنت کنارش او چیزی کم ندارد
ازآن زمان که دل را زدم بنام یارم
سهمش تمام دل بود جزآن دلی ندارم
وقتی که اوجفا کرد دل شدهزار پاره
هیهات اگر که این دل عاشق شوددوباره
دعاکنم بیابی گمشده ی دلت را
گریان دگر نبینم چشمان خوشکلت را
- ۹۷/۱۰/۱۰