یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

ضرورت بازگشت به هاسلام راستین (قسمت چهارم)

دوشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۵:۱۳ ق.ظ
درقسمتهای قبل در خصوص چرایی و موانع در مسید بازگشت به اسلام راستین اجمالا توضیح دادم 
دراین قسمت قصد دارم در خصوص ایرادهایی که به  مذهب تشیع و شیعه گری وارد است بپردازم .
اگرچه این مبحث بنوعی خط قرمز نظام است و حساسیتها روی اینگونه مباحث زیاد است با اینحال بنده این رارسالت خودمیدانم که دانسته های خود را بیان کنم شاید به کسانی که چون من تشنه ی حقیقتند در یافتن حقیقت کمک نماید .
همیشه سقراطهایی بودند که بخاطر عدم کتمان عقاید خویش جام شوکران نوشیده اند چراکه وقتی کسی تشنه ی حقیقت است تا زمانی که به آن دست نیابد دست ازجستجو برنمیدارد .
میگویند زمانی که گالیله دردادگاهی مذهبی به جرم اینکه گفته بود زمین ثابت نیست و میچرخد ﺑﻪ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﮐﺸﻴﺪﻩ و ﻣﺤﮑﻮم ﺷﺪ و وادارش ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ از اﻳﻦ ادﻋﺎ و ﮔﻔﺘﻪ اش ﺗﻮﺑﻪ ﮐﻨﺪ و ﭘﻮزش ﺑﺨﻮاهﺪ، هﻤﺎن زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺑﻪ را ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﯽ ﺁورد زﻳﺮ ﻟﺐ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد : "اﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﻤﺎم اﻳﻨﻬﺎ، زﻣﻴﻦ ﻣﯽ ﮔﺮدد"...." 
* در اعتقادات شیعه امامت یک اصل مهم بشمار میرود .شیعه برآن است که خلیفه باید از سوی خدا برگزیده شود ونه ازسوی مردم .
باید ابتدا ازآنها پرسید دلیلشان برای چنین ادعایی چیست ؟ ودر کجای قران این مساله ذکر شده است ؟
ضمن اینکه چکونه میتوان باور کردکه یاران واصحاب پیامبر به یکباره پس ازرحلت پیامبر همه چیز را نادیده گرفته و فراموش کرده اند و برخلاف نظر ایشان و به دلخواه کسانی رابعنوان خلیفه انتخاب کرده اند.اگر میگویند اینان از اسلام برگشته بودند باید پرسید گیریم که ابوبکر وعمر و عثمان به طمع قدرت ازاسلام برگشته بودند دیگران چه سودی داشتند که باآنان همراهی کردند.
وقتی نامه ی امام علی به معاویه رامینگریم میبینیم که ایشان نوشته است:
(مردم بامن بیعت کردند بدانسان که باابوبکر و عمر وعثمان بیعت کرده بودند.برگریدن خلیفه حق مهاجران و انصار است و هرکه راکه برگزینند خوشنودی خدا درآن است )
از این سخن امام علی میتوان فهمید که ایشان ادعای انتخاب شدن از حانب خدا را نداشته و انتخاب خودرا همانند سه خلیفه ی دیگر میداند.
کسانی که پرداختن به این مسائل را دین میدانند باید بدانند که هزار وچهارصدسال پیش بحث ها و کشمکش ها درباره ی خلافت به پایان رسیده و از اینکه مردم زمان خود را صرف داستانهای هزاروچهارصدسال پیش کنند ودرمیان مردگان کنکاش نمایند هیچ سودی عایدشان نخواهد شد .اینها دین نیستند .
درغدیر خم که پیامبر گفت (من کنت مولاه فهذا علی مولاه ) کیست که فرق ولاءو خلافت را نفهمد .
اگر واقعا منظور پیامبر موضوع خلافت بود چگونه ممکن است همه ی یاران و اصحاب پیامبر حرفش را نفهمیده باشند یا فهمیده باشند و برخلاف آن عمل کرده باشند و اگرچنین است چرادر رابطه با دیگر سخنان و دستورات پیامبر چنین نکردند .اگر پیامبر میخواست چنین موضوعی را مطرح نماید میبایست پیش از آن توضیح دهد که مثلا جانشین بعداز من برگزیده ی خداست و خداوند علی را برگزیده و نه اینکه بی مقدمه آنرا بیان نماید .
اگر خلافت حقی بود که خدابه امام علی داده بود پس امام علی چکونه با کسانی که حق الهی او را غصب کرده بودند بیعت کرد .
همه ی ما امام علی رامظهر شجاعت میدانیم .ایا این توهین به ایشان نیست که تصور کنیم او بخاطر ترس از جان با خلفا بیعت کرد و از ترس جان دخترش رابه ازدواج خلیفه ی دوم در آورد و از ترس جان وقتی عمر در رابه پهلوی همسرش کوبید و باعث مرگ طفل درشکم فاطمه و مرگ خود او شد به او حتی اعتراض نکرد و از ترس جان همیشه درکنار عمر بود و از ترس جان نام فرزندان خود را بنام دشمنانش ابوبکر و عمر نهاد !!!! ایا اینها چیزی جز توهین به امام علی هستند ؟؟
شیعیان برای امامان مقامی نیمه خدایی قائلند و حتی آنرا ازنبوت بالاتر میدانند و مدعی هستند که آنان همه ی دانشها رامیدانستند و ازپیداو پنهان باخبر بودند و معجزاتی داشتند ،در حالیکه پیامبر درقران به صراحت گفته که(من آگاه بر غیب و نهان نیستم ) و ( من مالک سود و زیان خویش نیستم ) ید زمانی که از او معجزه میخواستند خود را ازآوردن معجزه ناتوان دانسته و میگفت (من انسانی مانندشما هستم که بر من وحی نازل میشود)
حال چگونه است که  امامان را برخوردار ازچنین توانائی هایی میدانند در حالیکه خودپیامبر از آنها برخوردار نبود و چنین چیزی کجا در قرآن آمده است .
امام جعفرصادق امام ششم شیعیان پسرش اسماعیل رابه جانشینی خود برگزید اما اسماعیل پیش ازاو فوت کردو سپس امام جعفر صادق فرزند دیگرش را جانشین خود معرفی کرد.
آیا این خود دلیلی بر نااگاهی ازآینده نیست؟ و اگر امامان از جانب خدا منصوب میشدند آیا ممکن است تصور کنیم خداوند در انتخاب خلیفه ی بعدی دچار اشتباه شده یا از انتخاب خود پشیمان شده باشد ؟؟
 شیعیان چهارده معصوم را همه کاره ی دستگاه خداوندمیدانند که درامور جهان خدارا یاری میدهند!!! آنان خدا را چه تصور کرده اند که برای اداره ی امور جهان نیاز به یاور داشته باشد ؟؟!آنان نه تنها امامان را گشاینده ی مشکلات خویش میدانند بلکه حتی از خویشاوندان انان از حضرت عباس گرفته تا علی اکبر و زینب و سکینه تا امام زاده هایی که تنها درایران از پانزده هزارامامزاده فراتر رفته اندنیز طلب حاجت میکنند و معتقدند حاجاتشان را برآورده میسازند. برای آنها گنبد و بارگاهی ساخته و آن آهن پاره ها راگرفته و میبوسند و حاجاتشان را ازآنها میطلبند!!
ایا این چیزی جز گمراهی است؟ آیا این چیزی جز شرک و بت پرستی است ؟ فرق آنان بابت پرستان چیست؟بت پرستان نیز بتها را واسطه ی خود باخدا میدانستند و میدانیم شرک تنها گناهی است که بخشیده نمیشود.
آنان در هر ده کوره گنبد وبارگاهی ساخته اند در حالیکه میدانم پیامبر همواره سفارش میکرد که قبرهایمان را چهار انگشت از زمین بالاتر بسازید و سفارش میکرد مبادا درجایی گنبد و بارگاهی ببینید وآنرا خراب نکنید .آیا ساختن این گنبد و بارگاهها بدعت در دین نیست ؟ در حالیکه میدانیم بدعت اوران در دین دشمن خدا خوانده شده اند . آنان حتی از این نیز فراتر رفته و برای ان گنبدها معجزاتی نیز تعریف میکنند !
شایدبرایتان جالب باشد که بدانید همین اعتقاد شیعیان در گذشته چندین بار کار دستشان داده است .
مثلا در زمان شاه عباس در سال ۹۸۸ که عبدالمومن خان ازبک مشهد راتصرف کرده بود انبوه مردم و ملایان و سادات و دیگران به آستان مقدس پناه بردند و گمان میکردند آنان را ایمن میدارد .ولی ازبکهابا شمشیر وارد حرم شدند و همه راکشتند و یکی را زنده نگذاشتند .یادرسال ۱۳۲۴که جنبش مشروطه درجریان بودگروهی از طلبه ها و دیگران بخاطرکمبود نان شورش کردند ودر صحن حرم امام هشتم جمع شدند.حاجی محمدحسین که نان وگوشت شهررا تامین میکرد چند تفنگچی فرستاد و چهل نفر راهمانجا کشتند .یادر سال ۱۳۳۰ که سید محمد یزدی با گروهی درصحن حرم بست نشسته بودند وبازگشت محمد علی میرزا را میخواستند روسها برای پراکنده کردن آنها آنجا رابه توپ بستند و تعداد زیادی را کشتند .در کربلا و دربقعه ی سید الشهدا و حضرت عباس نیز بارها خون مردم ریخته شد  
بااینحال هیچکس از خود نمیپرسدکه چرا در هنگام آن کشتارها معجزه ای از آن گنبدها دیده نشد ؟؟!
شیعه از زمان پیدایش که درابتدا بخاطر موضوع خلافت بعد ازرحلت پیامبر شکل گرفت در ادامه در چند مقطع دچار انحراف شدند که درنتیجه ی آن انحرافات شیعه امروزی بوجود آمد .
 بعد از واقعه ی کربلا که همه ی مسلمانان را خشمگین و اندوهگین ساخت اما شیعیان ازآن واقعه بهره برداری سیاسی کردند .آنان با برگزاری مراسم سوگواری و عزاداری همواره سعی در زنده نگهداشتن این واقعه داشتند تاازآن  بعنوان عاملی برای تبلیغ آیین خود بهره گیرند .در واقع شیعیان از جایگاه مردمی دو تن برای افزودن پیروان خویش سود بردند که یکی امام علی بود و دیگری واقعه ی کربلا و داستان امام حسین .آنان برای امام حسین سخنانی نقل کردند که اینگونه نیز پیروانی دست وپا کنند .مثلا گفتند:هرکس امام حسین رادر کربلا زیارت کند مانند کسی است که خدارادر عرش زیارت کرده است .
بعلاوه شیعیان دیگر از جهاد و نماز و روزه و مانند اینها نیز بی نیاز شدند چراکه اگر نماز نمیخواندند و روزه نمیگرفتند و هرگناهی هم مرتکب میشدند با یک زیارت امام حسین همه ی گناهانشان بخشیده میشد .
داستان امامت ادامه یافت تا اینکه به امام یازدهم یعنی امام حسن عسکری رسید و او که فرزند شناخته شده ای نداشت بی انکه جانشینی انتخاب کند از دنیا رفت .شیعیان اینجا دچار سرگشتگی شدند و بنظر میرسید داستان امامت به پایان رسیده است .حتی عده ای برادر امام حسن عسکری را که جعفر نام داشت جانشین او خواندند(که به جعفر کذاب معروف شد ) که اینها گواه بر آنست که امام حسن عسکری فرزندی نداشت .اما به یکباره شخصی بنام (عثمان بن سعید) مدعی شد که امام حسن عسکری پسری پنج ساله دارد که در سرداب پنهان است و خودش را نیز باب (در امام) نامید و خود را واسطه ی میان امام غائب با مردم خواند و ازآنان خواست پولها و نذورات خویش رابه او بسپارند و اوآنهارا خدمت امام میبرد و هراز گاهی نیز پیغامی از جانب امام میاورد که خودش آنرا توقیع مینامید
بعد از او نیز پسرش محمدابن حسین بن روح بعد ازاو محمد ابن علی سیمری که ایرانی بود خود را باب معرفی کردند .این داستان حدودا هفتادسال طول کشید تا اینکه سیمری مرد وکسی را جانشین خودنساخت وتوقیع آورد که دیگر باب نخواهد آمد .و ازآن زمان گفته شد که امام غائب از غیبت صغری به غیبت کبری رفت که تا کنون نیز ادامه دارد.
شیعیان که در طول سالها راهشان بکلی از سنیان جدا شده بود این بار نیز برای پایان داستان خویش دست به خیالپردازی و افسانه سرائی زدند و پس از خلق این داستان روایتهای بسیاری در خصوص او ساختند .در قم مسجدی بنام جمکران ساختند و آنجا را قدمگاه امام زمان خواندند و مدعی گشتند خود امام زمان دستور ساخت آنرا صادر کرده است .چاهی حفر کردند برای او زیارتنامه نوشتند و برای زیارت  جمکران ثوابی عظیم قرار دادند .!
بایدازآنان پرسید آن زیارتنامه را چه کسی نوشته و ازکجا فهمیده اند که زیارت جمکران چقدر ثواب دارد و این معلومات را چگونه کسب کرده اند ؟؟
خدا در قران میفرماید:
لا یغیرالله ما بقوم الا ما یغیروا بانفسهم 
یعنی خداوند سرنوشت هیچ قومی راتغیر نمیدهد مگر آنکه خود سرنوشتشان راتغیر دهند.
این آیه به روشنی بیان شده و کاملا واضح است .پس یا خدا دروغ گفته و یا داستان امام غائب دروغ است .
آیا امام زمان نمیتوانست پیش از رفتن به غیبت کبری برای یکبارهم که شده خودرابه پیروانش نشان دهد تا شبهات و تردیدها را برطرف سازد .
دیگر ادیان هم که به وجود منجی آخرالزمان اعتقاد دارند حداقل منجی را دیده اند اما امام غائب شیعیان ترجیح داده همواره درپس پرده باقی بماند.
اما جرا به مساله ی به این مهمی هیچ اشاره ای در قران نشده است ؟؟
یا اینکه چرا خداوند اورا از هزار و چهارصد سال پیش به غیبت برده و او را در تمام این قرنها در بیابانها میگرداند تا روزی او ظهور کرده و ....آیا خدا نمیتوانست بجای اینکار در زمانی که قرار است ظهور کند او را خلق نماید و خدا چه نیازی به اینکار داشت ؟؟
طبعا برای باور پذیر بودن این قصه حتما میبایست امامان را برگزیدگان از جانب خدا دانست چراکه درغیر اینصورت منطقی و معقول نبود که خداوند خلیفه ای را که منتخب خودش هم نیست صاحب چنین کراماتی سازد . احتمالا اصرار شیعیان برای برگزیده بودن امامان از جانب خدا نیز برای باور پذیر ساختن اخر قصه بوده است چرا که اگر جز این بود چندان ضرورتی نداشت که بر این نکته اصرار بورزند .
نکته ی جالبی که در رابطه با برگزیده بودن پیشوایان اهلبیت ازجانب خدا وجود دارد این است که :
شیعیان برای اثبات ادعای خویش داستان غدیر خم و یا داستان قلم وقرطاس خواستن پیامبر پیش از مرگ و ممانعت عمر از اینکار را نقل میکنند و ازآنها نتیجه گیری میکنند که امام علی منصوب از جانب خداست .
اگر چه برای اثبات چنین مساله ی حساس و مهمی بهیچ عنوان نمیتوان به پشتوانه ی این دلایل چیزی را اثبات کرد با اینحال فرض را بر صحت ادعای شیعیان میگذاریم .
اما یازده امام دیگر چه ؟؟ مگر نه اینکه آنان را هم منصوبین خداوند میدانند .پس چرا برای اثبات امامت آنان هیچ دلیل و سندی ارائه نمیکنند؟؟؟!!
آیا این حقه بازی نیست که با اتکای به یک روایت بی ربط و نتیجه گیری غیر معقول و غیر مستدل امام علی را برگزیده ی خدا معرفی کنیم انگاه یازده امام دیگر را هم با اتکا به اثبات اولیه برگزیدگان از جانب خدا بدانیم؟؟
برای خود من همیشه این پرسش مطرح بوده که آیا خود پیشوایان اهلبیت در مسائلی که به آنان نسبت داده شده دخالت و نقشی داشته اند یا از وجود چنین سناریوهایی اطلاع داشته اند ؟؟
بنظر من بعید بنظر میرسد که چنین باشد و اگر چه سخنان بسیاری را از آنان مخصوصا از زبان امام جعفر صادق نقل میکنند اما با توجه به  شخصیت و جایگاه معنوی آنان بعید میدانم که اینچنین باشد که در غیر اینصورت قطعا چنین سخنان و اقداماتی نمیتواند هیچ دلیلی جز گمراهی آن پیشوایان به دلیل فریب دادن مسلمانان وایجاد نفاق و دشمنی در میان آنان داشته باشدو لذا همان بهتر که آنان را بی اطلاع تصور کنیم .
متاسفانه آنچه امروز بنام دین اسلام و مذهب تشیع شناخته میشود عبارت است از :
داستانهای تخیلی و خرافی و تاریخی مجعول و باورهایی بی اساس و بدعتهایی شرک آمیز و کنکاش درخصوص وقایع هزار وچهارصد سال پیش و برادر کشی و تلاش برای اثبات حقانیت خویش و گمراه دانستن دیگر مذاهب .
این همان چیزی است که ما بنام اسلام به نمایش گذاشته ایم .در واقع اسلام امروزی به همه چیز کار دارد بجز خداوند و خدا بطور ملموس و مشهودی نادیده گرفته شده است .در واقع خدا در پشت انبوهی از تحریفات و جعلیات و خزعبلات و ....گم شده است و مسلمانان درامر دین به هر کاری مشغولنداز سینه زنی و قمه زنی و زیارت امامزادگان و بوسیدن آهن پاره و حاجت طلبیدن از مردگان و ...الا به پرستش خدا .
آنقدر که امام علی را بزرگ کرده اند خدا را به بزرگی او نمیدانند .
دلهای شیعیان آکنده از کینه و نفرت است . آنان نفرتی عمیق از صحابه و خلفای راشدین و مخصوصا از خلیفه ی دوم عمربن الخطاب دارند .
در میان شیعیان (نه همه ی شیعیان) اعمالی سخیف و زننده و چندش آور رواج دارد که تهوع آور است و نمیدانم در مورد آنها چه بگویم .از قبیل مراسم فرحة الزهرا که آنرا عمر کشون نیز مینامند .در این روز شرکت کنندگان رفتارهایی انجام میدهند که کلمات قادر به توضیح میزان زشتی آنها نیستند .
عجیب تر از آن هم این است که بدانیم در شهر کاشان مقبره ی ابو لوء لوء قرار دارد یعنی همان کسی که خلیفه ی دوم مسلمانان عمربن الخطاب را همانند امام علی در هنگام اقامه ی نمازصبح در محراب مسجد ترور کرد و گریخت .اما شیعیان در اقدامی تفرقه افکنانه و باور نکردنی مقبره ی او را تبدیل به زیارتگاهی بزرگ و مجلل نموده وبرای او ضریح و گنبد و بارگاه ساخته اند !! و افراد زیادی به زیارت مرقد او رفته و حتی از او حاجت میطلبند!!!! و عجیبتر از آن اینکه حتی در نظام جمهوری اسلامی نیز امامزاده ابو لوء لوء بعنوان یکی از اماکن مذهبی پذیرای زائران است !!!!
آیا چنین رفتارهای زشت و سخیفی برازنده ی مسلمانان است ؟
حال از شما یک پرسش دارم .اگر از شما بپرسم که چند درصد به صحت باورهایتان اعتقاد دارید چه میگوئید؟؟
احتمالا اغلب شما میگوئید صد در صد و طبیعی هم هست .
حال اگر بپرسم بافرض اینکه اگر شیعه اید سنی  و اگر سنی هستید شیعه  باشید این بار چه پاسخی میدهید ؟؟
احتمالا اغلب شما این بار نیز باور خود را قبول دارید .
حال اگر یهودی زاده بودید چه میگفتید ؟
این بار میگفتید نه شیعه ونه سنی فقط یهودیت و ...
پس می بینید که در واقع ما به همان باورهایی معتقدهستیم که اطرافیانمان باور دارند .از وقتی که بدنیا میآییم حتی ناممان راخودمان انتخاب نمیکنیم .باورهای اطرافیان باورهای ما را شکل میدهند و ما بی آنکه خودمان نقشی در انتخاب آنها داشته باشیم به آن باورها پایبندیم .
پس بدانید اینها باور های خودشما نیستند و تغیر دادن آنها نشانه ی ضعف شما نیست .
سخن در باب انحرافات شیعیان و ایرادهایی که به آنان وارد است  آنقدر زیاد است که میتوان کتابی قطوردر خصوص آنها نوشت .آنچه در اینجا نقل کردم تنها بخشی از آن موارد بود که بصورت مختصر به آنها اشاره نمودم و اعتقاد دارم که (العاقل تکفیه الاشاره) برای کسی که عاقل است اشاره نیز کفایت میکند .
اگر باخواندن این مطالب احساس کردید که ذره ای با من اتفاق نظر دارید این نشانه ی خوبی است که نشان میدهد شما آمادگی و ظرفیت رسیدن به حقیقت را دارید و کافی است قبول کنید که یکبار دیگر همه ی اعتقادات و باورهای گذشته ی خویش را مرور و ارزیابی کنید ولی این بار با نگاهی نقادانه و به دور از تعصب .تردید ندارم که چهره ای متفاوت از حقیقت را خواهید دید .
(ادامه دارد)
  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی