یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

دین داران بی دین

يكشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۰ ق.ظ

   


    

       هرانسان این حق را دارد ڪه درحریم فڪر واندیشه اش خود انتخاب ڪند ڪه باورها واعتقاداتش چه و چگونه باشند .اگرڪسانےهستندڪه براے خود این حق راقائل میشوند ڪه وارد حریم خصوصے اندیشه ے دیگران شده و اعتقادات وباورهاے آنان را ڪنڪاش و تفتیش نموده،وبراساس آن آنان را بازخواست و یا محاڪمه نمایند و یا بخواهند تغییرے در آنها ایجاد ڪنند و یا انها رابا عقایدے ڪه خود بدانها معتقدند جایگزین سازند ،این اقدام آنان بے شڪ ظلمے مشهود است .انسانهارااز لحاظ اعتقادات وباورهاے دینے وعقیدتے میتوان به سه دسته ڪلے تقسیم بندے نمود .یڪ دسته ڪسانےهستند ڪه یڪتاپرستند یعنے خداوند یڪتا  را خالق ڪل هستے میدانند .اگرچه یڪتاپرستان ادیان مختلفے دارند اما در یڪ اصل باهم اشتراڪ عقیده دارند وآنهم اعتقاد به خداے یڪتاست .

دسته ےدیگر ڪسانے هستند ڪه به دلیل جهل و عدم درڪ خداوند و نداشتن استدلالے قابل درڪ براے آن  ،چیزی رابعنوان نمادے از خداے نادیده قرار میدهند و آن چیز را(ڪه میتواندیڪ شئ یا یڪ حیوان یا یڪ درخت یا هر چیز دیگر باشد)بعنوان خداپرستش میڪنند ڪه در دین اسلام این افراد مشرڪ و عملشان نیز  شرڪ خوانده شده است .

دسته ےدیگرهم ڪسانے هستند ڪه اصطلاحا لایئڪ خوانده میشوند و آنان  اعتقادے به خداوند ندارند .درواقع آنان انسان را اصل ومبنا قرار میدهند و معتقدند خدایے ڪه نه قابل روئیت ونه قابل لمس است و  استدلال و تعریف قابل درڪے  برایش وجود ندارد پس چه نیازے هست ڪه خودرا مشغول او سازیم و بهتر است به چیزهایے بپردازیم ڪه وجود دارند و قابل درڪ ولمسند .

وقتی به گذشته ے بشریت نگاهے بیندازیم میبینیم ڪه ملیون ها و شاید ملیاردها انسان تنها بخاطر اینڪه عقیده و باورشان نسبت به خدا با آنچه افراد مسلط بر آنان اعتقاد داشتند متفاوت بوده جان خود را از دست داده و یا متحمل شڪنجه و زندان و تبعید و ...شده اند.واین داستان همیشگےانسانها بوده و همچنان نیز هست .عجیب اینڪه علیرغم اینهمه رشد وپیشرفتے ڪه نوع بشر  داشته ،شاهدرشدو افزایش اقدامات خشونت آمیز وغیر انسانے و وحشیانه  عده ے زیادے بخاطر اعتقادات وباورهاے دینے ومذهبے هستیم  .اخبارهرروز آڪنده است از جنایت و ڪشتار و غارت و ...آنهم باتوجیهات دینے و مذهبے و اعتقادے !!!!

هرڪس ڪه بتواندچنین اقداماتے را نزد خود توجیه نماید بے شڪ نه بوئے از انسانیت برده نه ذره اے به درڪ خداوند رسیده است .تبلیغ ڪردن براے یڪ عقیده و باور ایرادے ندارد .هرڪس این حق را دارد ڪه  براے عقائد و باورهاے خود تبلیغ ڪند و در مورد انها سخن بگوید ،بنویسدوڪارهاےتبلیغاتے انجام دهد .این نهایت اقداماتےاست ڪه انسان میتواند در این خصوص انجام دهد .هراقدامےڪه از این چهارچوب فراتر باشد عملے نادرست است حتے اگرآن  اعتقاد صد درصد درست و مستدل و منطقے باشد .

اگرقراربود با اینگونه شیوه ها انسانها به رشد وتعالے برسند و اینگونه اقدامات ڪمڪے به بشریت مینمود امروزه میبایست دنیایے به مراتب زیباتر  و عارے از خشونت داشتیم 

اما واقعیت چیز دیگرے است .اینگونه اقدامات بزرگترین عامل ایجاد ناامنے و خشونت و جنگ و ڪشتار در میان انسانهابوده است .ڪسانےڪه طراحان و مجریان این گونه اعمالند ظاهرا قصدشان ترویج اعتقادات دینے و مذهبے است اما آیا بنظر شما با این شیوه ها میتوان ڪسے را به پذیرش عقیده اے ملزم نمود .

مگرنه اینڪه هر انسانے مسئول اعمال و رفتار وگفتار خویش است .مگرنه اینڪه خداوند میفرماید :هرڪس به قدرذره اے ڪار خیر و شر انجام دهد نتیجه اش را خواهد دید .مگرنه اینڪه معتقدیم دنیا دار مڪافات است و خوبے وبدے در همین دنیا بخودمان باز میگردد .

ای ڪسانےڪه براے خود این حق را قائلید ڪه عقائد خود را به دیگران تحمیل ڪنید ،باڪدام معیارسنجش و ڪدام منطق میتوانید اثبات ڪنید ڪه آنچه شما بدان معتقد هستید از اعتقاد دیگران بهتر است .اعتقادی ڪه بتواندانسانے را به حیوانے تبدیل ڪند ڪه ریختن خون انسانهاے بے گناه را مباح بداند بے شڪ اعتقادے اهریمنے و شیطانے است حتے اگر تمام ظواهر یڪ اعتقاد الهے را داشته باشد .

بایدچند انسان دیگر بے گناه ڪشته شوند تا انسانها یاد بگیرند  ڪه درست بیندیشند و درست رفتار ڪنند .اصلاچه اهمیتے دارد که من شیعه باشم یا سنے ؟ مسیحے باشم  یا بودایے وقتی که انسانیت دروجود من نباشد .من اگر لائیڪ باشم اما انسانیت داشته باشم بے شڪ نزد خدا از هر مسلمان معتقدے ڪه انسانیت ندارد برتر و بالاترم .

این زندگےمن است ؛عمر من است ،من تنهایڪبار به دنیا میایم و هیچگاه دیگر فرصتے براے حضور در دنیا نخواهم داشت 

به تو چه ڪه من میخواهم چگونه بیندیشم ؟به توچه ڪه میخواهم به بهشت بروم یا نه ؟

مگردرروز قیامت این توئے ڪه مجبوری بجاے من جوابگوے اعمال من باشے ؟

وقیحانه ترین حرفے ڪه از زبان عده اے به اصطلاح مردان خدا شنیدم این بود ڪه :مابه زور هم شده میخواهیم شما را به بهشت ببریم .تردیدنداشته باشید ڪه  مصدر  این حرف شیطان است .اولاباڪدام معیار و ڪدام علم فهمیدید ڪه خودتان به بهشت میروید ڪه بعد بتوانیم بپذیریم ڪه دغدغه ے شما به بهشت بردن دیگران است ؟مگرشما علم خدایے دارید ؟مگرشماقسیم الجنه والنار هستید ؟مگرشما فرستادگان خداوندید ڪه خود را شایسته ے  چنین رسالتے دانسته اید ؟انگاه یعنے چه ڪه شما رابه زور به بهشت میبریم ؟یعنےمیخواهید بوسیله ے یڪ ریموت ڪنترل افڪار و اندیشه ے دیگران را ڪنترل ڪنید و  یا بایڪ ڪلیڪ عقاید نادرست را دیلیت  و اعتقادات خودتان را سیو‌ ڪنید ؟این حرفهاےاحمقانه فقط از زبان ڪسے خارج میشود ڪه نادان است .شماسعے ڪنید فڪرے براے نجات خودتان از آتش جهنم بڪنید به بهشت بردن دیگران پیشڪش خودتان .


درفرصتی دیگرباز هم  در این خصوص مطلب خواهم نوشت .خوشحال میشوم اگر دوستان نظر خود را در رابطه با این مطلب بفرمایند.


  • salim hamadi

ارزش

جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۲ ب.ظ

ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﭼﺮﺍﻧﯽ

ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ

ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺭﻗﺺ ﻭﺍﻭﺍﺯ

ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭﻥ ﺑﺎﺩﮐﻤﻪ ﺑﺎﺯ

ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺑﺴﺘﻪ

ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻭﺩﺳﺘﻪ

ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﻮﺍﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻢ ﻫﻮﺵ

ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺭﻧﮕﻬﺎﯼ ﺗﻦ ﭘﻮﺵ

ﺩﺭﺧﻮﺍﺏ ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ

ﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺯﻧﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ

ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺭﺍﺯﯾﺴﺖ

ﺗﻮﺧﻮﺩﺕ ﻧﮕﻮﮐﻼﻩ ﻗﺎﺿﯿﺴﺖ

ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻭﺑﺴﺎﻁ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ

ﭘﺲ ﺑﻬﺮﭼﻪ ﺍﺩﻣﯽ ﺫﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ

ﺗﺮﯾﺎﮎ ﻭ ﺣﺸﯿﺶ ﭼﺮﺱ ﻭ ﺍﻓﯿﻮﻥ

ﺳﺮﺑﺎﭘﻨﺒﻪ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺧﻮﻥ

ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﻏﻤﯽ ﮔﺸﺘﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ

ﺩﺭ ﻫﺮﻏﻢ ﻣﺎ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ

ﺷﺎﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻏﺮﻕ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ

ﺧﺎﻣﺶ ﺳﺮﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ

ﺩﺭﯾﺎﺏ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ

ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ

  • salim hamadi

غم وفادار

پنجشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۶، ۰۶:۰۴ ق.ظ

ﻣﮑﻦ ﻣﻨﻌﻢ ﺯﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﻪ ﻏﻢ 

ﺑﺎﻣﻦ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺩ

 ﺩﻟﻢ ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻥ ﻏﻤﯽ ﺑﯽ 

ﺍﻧﺘﻬﺎ ﺩﺍﺭﺩ

ﻓﻘﻂ ﻏﻢ ﺑﺎﺷﺪﻡ ﻣﻮﻧﺲ ﺍﮔﺮﺗﻨﻬﺎ 

ﻭﺩﻟﮕﯿﺮﻡ

ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺨﺘﻢ ﻧﻤﯿﻨﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ 

ﺗﻘﺪﯾﺮﻡ

ﺩﺭﻭﻥ ﮐﻠﺒﻪ ﺳﺮﺩﻡ ﻏﻤﯽ ﻧﺎﺧﻮﺍﻧﺪﻩ 

ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ

ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﻫﻢ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﻏﻢ ﻣﺮﺩ 

ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ

ﻫﻤﻪ ﺩﺭﻭﻗﺖ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﺮﺍﺗﻨﻬﺎ ﺭﻫﺎ 

ﮐﺮﺩﻧﺪ

ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺤﺎﻟﻢ 

ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ

ﺩﺭﻭﻥ ﺍﺗﺶ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺩﺭﯾﻎ ﺍﺯ ﻗﻄﺮﻩ 

ﺍﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ

ﺷﮑﺴﺘﻢ ﺩﺭﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﻧﺪﯾﺪﻡ 

ﺩﺳﺘﯽ ﺍﺯﯾﺎﺭﺍﻥ

ﭼﻮ ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﻟﻢ 

ﺭﺍﺑﺎﺟﻔﺎ ﺑﺸﮑﺴﺖ

ﭼﻮﭘﯿﻮﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﮐﺲ ﺑﺎﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ 

ﺯﺧﻤﯽ ﺯﺩ ﻭ ﺑﮕﺴﺴﺖ

ﻣﻨﯽ ﮐﺰﺟﻤﻠﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ ﭼﺮﺍ ﺩﺭﻏﻢ 

ﻧﯿﺎﻣﯿﺰﻡ

ﺷﻮﻡ ﻫﻤﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎﻏﻤﻬﺎ ﮐﺠﺎ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ 

ﺑﮕﺮﯾﺰﻡ

ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻭﺍﻧﻔﺴﺎ ﻏﺮﯾﺒﻢ ﺑﯿﻦ 

ﻫﻢ ﮐﯿﺸﺎﻥ

ﻧﺪﯾﺪﻡ ﯾﮑﺪﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻪ ﺍﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﻧﻪ 

ﺍﺯ ﺧﻮﯾﺸﺎﻥ

ﺧﺪﺍﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻏﻢ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻡ 

ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ

ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ 

ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ

  • salim hamadi