یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۹ ثبت شده است

ماعاشق عشقیم

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۵:۱۳ ب.ظ

ماعاشق عشقیم ولی عشق کجاست 

آنچه همگان عشق بدانند بلاست

امروزه دگر عشق دروغی است بزرگ

عده ای بره صفت بوده و بسیاری گرگ

امروزه دگر هیچکس عاشق نشود

هیچ‌یک از مدعیان یار موافق نشود

وقتی که دگر عشق مجازی شده است

دلبستگی وقتی بچه بازی شده است

عمر همه ی رابطه ها کوتاه است

زیرا که همیشه بهتری در راه است

این خوب نبود گزینه ها بسیار است

آنچیز که مفت است و فراوان یار است

عشق امروزه پی جاذبه ی جسمانی است

در حقیقت هوس و رابطه ای شیطانی است

 

  • salim hamadi

پاپس نکشم

پنجشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۹، ۰۴:۵۰ ب.ظ

پاپس نکشم چون بجزازحق نسرایم

تاجان به تنم هست بلند است صدایم 

گیرم که سکوت کردم وشعری نسرودم

گیرم که بفکر کسی جزخویش نبودم 

گیرم که دوروز عمرمن خوش سپری شد 

گیرم گذرم چند به کوری و کری شد

گیرم که زترس جان شوم ساکت و خاموش

گیرم که شوم مرده متحرک و بی هوش 

چیزدگری مانده مگر تا بهراسم 

جزپیکر فرسوده و چندتکه لباسم

روزی اجلم آیدومن نیز بمیرم

ترسم چوزجان مرگ سیاه را بپذیرم

گردرره حق جان بدهم همچو شهیدم

آن روز خوشم که مرگ سرخ را گزیدم

وقتی که بدانم عمر جاویدان ندارم

پس به افتخار در ره حق جان میسپارم

 

 

 

  • salim hamadi

تاحالا

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۵۲ ب.ظ

تاحالااز روزگار نامراد

تلخی مصیبتی چشیده ای

تاحالا ازبدتقدیر ونصیب 

روزگارکج سوارو دیده ای 

تاحالا مرثیه خون روزگار

شعری ازدفترغم خونده برات

تاحالا توذهن سردلحظه ها

تلخی خاطره ای مونده برات

تاحالا توظلمت شبای سرد

مونده ای بی آشیون وسرپناه 

تاحالا رفیق ویار لحظه هات

بوده باتو یک رفیق نیمه راه

میدونی که میتونه این روزگار

چقدربیرحم وبی حیا بشه 

میدونی گاهی تویک لحظه آدم 

میتونه یه عمری مبتلا بشه

میدونی اون کسی که کنارته

ممکنه یه روز زمین گیرت کنه

میدونی اونی که میمیری براش

ممکنه از زندگی سیرت کنه

میدونی که باگذشتن زمان

اغلب آدماتغیر میکنن 

بعضی هابه پای هم پیر میشن و

بعضی هاهمدیگه رو پیر میکنن

میدونی چه دردی داره بی کسی

میدونی چه حالی داره انتظار

میدونی چه تیره میشه زندگی

وقتیکه وارونه میشه روزگار

  • salim hamadi

دین

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۲۹ ب.ظ

دین مکتب دانش وکمال است

آیین خدای متعال است 

دین شیوه و رسم زندگانی است

دین مکتب عشق و مهربانی است

دین حلقه ی وصل به آسمان است

دین شیوه و راه عارفان است 

دین رحمت و نور و خیرخواهیست 

دین  پاکی و حکمت الهی است

امروزه ولی دگر چنین نیست

این بازی موذیانه دین نیست 

دین گشته دکان سود جویان

بازیچه ی دست زور گویان 

ابزار نفاق فتنه سازان 

توجیه حضور حقه بازان 

جمعی بنشسته در کلیسا 

غارت بکنند بنام عیسی 

جمعی به کنیسه حکمرانند

درفکر چپاول جهانند

یک عده بنام دین اسلام

تبلیغ کنند دروغ و اوهام 

دیگر نتوان زدین مدد خواست 

یا اینکه دلیل مستند خواست 

 چون اغلبشان سفسطه بازند

بنشسته روایتی بسازند

یا آنکه حدیث جعلی آرند

تا برسر خلق کلاه گذارند

دربازی ادیان و مذاهب 

همواره خداست فرد غائب

دینی که معرف خدا نیست 

جز جعل و دروغ و ادعا نیست

  • salim hamadi

ساکنان سرزمین درد

پنجشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۰۵ ب.ظ

ماساکنان سرزمین رنج ودردیم 

مامردمانی غصه گردوغم نوردیم 

مامردمی هستیم که دائم سوگواریم 

باشادی و خیر و خوشی کاری نداریم

در سرزمین ماعدالت حرف مفت است

همواره حق باآدم گردن کلفت است 

باانکه ازظلم و ستم رضایتی نیست

اماازآنان حق هیچ شکایتی نیست

محصول خیرخواهیشان فقروفساداست

افزایش جرم و طلاق و اعتیاداست

هرمعترض باشدمحارب با خداوند

یازیرخاک خوابیده یاپوسیده دربند

مردم دگرپول خریدنان ندارند

حتی دگرتحمل مهمان ندارند

زیرفشار کار وکابوس گرانی

اغلب شدند معتاد وبیمار روانی

مردم همیشه ازگرفتاری بنالند 

در طول سال دلواپس وبی حس وحالند

بسیاری تنها آرزوشان مرگ باشد

مردم سکوت برظلم ظالم ننگ باشد

 

 

 

  • salim hamadi

ارزش شده در

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۴۳ ق.ظ

ﺍﺭﺯﺵ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺷﮑﻢ ﭼﺮﺍﻧﯽ

ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻗﺸﻨﮓ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ

ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﮐﻼﺱ ﺭﻗﺺ ﻭﺍﻭﺍﺯ

ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺑﺎﻻ ﺭﻭﻥ ﺑﺎﺩﮐﻤﻪ ﺑﺎﺯ

ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺑﺴﺘﻪ

ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺩﺍﺭﻭﺩﺳﺘﻪ

ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﻮﺍﯼ ﺟﻮﺍﻥ ﮐﻢ ﻫﻮﺵ

ﺑﺎﺯﯾﭽﻪ ﺭﻧﮕﻬﺎﯼ ﺗﻦ ﭘﻮﺵ

ﺩﺭﺧﻮﺍﺏ ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ

ﺍﻥ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺯﻧﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ

ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺭﺍﺯﯾﺴﺖ

ﺗﻮﺧﻮﺩﺕ ﻧﮕﻮﮐﻼﻩ ﻗﺎﺿﯿﺴﺖ

ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﻭﺑﺴﺎﻁ ﺑﯽ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ

ﭘﺲ ﺑﻬﺮﭼﻪ ﺍﺩﻣﯽ ﺫﻟﯿﻞ ﺍﺳﺖ

ﺗﺮﯾﺎﮎ ﻭ ﺣﺸﯿﺶ ﭼﺮﺱ ﻭ ﺍﻓﯿﻮﻥ

ﺳﺮﺑﺎﭘﻨﺒﻪ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﯽ ﺧﻮﻥ

ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﻏﻤﯽ ﮔﺸﺘﻪ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ

ﺩﺭ ﻫﺮﻏﻢ ﻣﺎ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ

ﺷﺎﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﻏﺮﻕ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﯿﻢ

ﺧﺎﻣﺶ ﺳﺮﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ

ﺩﺭﯾﺎﺏ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ

ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ




  • salim hamadi

همسفر دلزده

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۳۰ ق.ظ

ﻫﻤﺴﻔﺮ ﺩﻟﺰﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎﺏ ﺗﻮﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﺍﻧﭽﻪ ﺗﻮﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭﻫﻤﻪ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﻗﯿﻤﺖ ﻣﺎ ﺩﺭﺩﻝ ﻣﺎﺳﺖ ﮔﺮﻏﻢ ﺧﻮﺩ ﭼﺎﺭﻩ ﮐﻨﯿﻢ

ﯾﮑﺪﻝ ﻭﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺷﻮﯾﻢ ﭘﺮﺩﻩ ﺷﺐ ﭘﺎﺭﻩ ﮐﻨﯿﻢ

ﻣﯿﺸﻮﺩﺍﺯ ﻏﺼﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺩﻝ ﺍﮔﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ

ﺑﺎﮔﺮﻩ ﻣﺤﮑﻢ ﺩﺳﺖ ﺭﯾﺸﻪ ﻏﻢ ﮐﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ

ﻏﻢ ﭼﻮ ﺭﻭﺩ ﮔﻞ ﺑﺪﻣﺪ ﺑﺮﺳﺮﻫﺮﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮﺩ

ﻣﯿﻞ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﭼﻮ ﺑﻮﺩ ﺗﻮﺑﻪ ﺷﻮﺩ ﭼﺎﺭﻩ ﺩﺭﺩ

ﻣﺎﺑﻨﺸﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﺳﺪ ﻣﺮﺩ ﺩﻟﯿﺮﯼ ﺯﻏﯿﺎﺏ

ﺍﯼ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺤﺴﺎﺏ

ﺟﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﺗﺮﺱ ﺯﺟﺎﻥ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﻮﺳﺖ

ﻏﻮﻝ ﺷﮑﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻧﺎﻥ ﻣﺎﻧﻊ ﺗﻮﺳﺖ

ﻇﻠﻢ ﻭﺳﺘﻢ ﺭﯾﺸﻪ ﮐﻦ ﺍﺳﺖ ﮔﺮﻣﻨﻮ ﺗﻮ ﻣﺎ ﺑﺸﻮﯾﻢ

ﻗﻄﺮﻩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺛﺮﯼ ﻏﺮﺵ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺸﻮﯾﻢ

ﻫﻤﺴﻔﺮ ﺩﻝ ﺯﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎﺏ ﺗﻮﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

ﺍﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺭﻫﻤﻪ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ

  • salim hamadi

من گرگ باران دیده ام

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۲۴ ق.ظ

ﻣﻦ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ

ﺻﺪﺷﻮﮐﺮﺍﻥ ﻧﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﻡ

ﺷﻼﻕ ﻭ ﺧﻨﺠﺮﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ

ﺍﺯﻏﻢ ﺑﺴﯽ . ﺍﺯﺭﺩﻩ ﺍﻡ

ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺳﺮﻣﺎ ﻭ ﺗﺐ

ﺑﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻭ ﺳﺐ

ﺁﻭﺍﺭﻩ ﮔﺸﺘﻢ ﺩﺭ ﻭﻃﻦ

ﭘﺎﮔﯿﺮ ﮔﺸﺘﻢ ﺩﺭ ﻟﺠﻦ

ﺧﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﯾﻢ ﺯﺩﻧﺪ

ﺗﺎﺯﺍﻧﻪ ﺑﺮ ﺭﻭﯾﻢ ﺯﺩﻧﺪ

ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ

ﮐﺲ ﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﺎﮐﺴﯽ

ﻫﻤﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﮐﺎﻓﺮ ﺷﺪﻡ

ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺑﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﺷﺪﻡ

ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﯽ ﻧﺎﻥ ﺷﺐ

ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺯﺟﺮ ﻭ ﺗﻌﺐ

ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺗﺎ ﭘﺎﯼ ﺟﺎﻥ

ﺁﮔﺎﻫﻢ ﺍﺯ ﻣﮑﺮ ﺯﻣﺎﻥ

ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺒﻬﺎﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪ

ﺍﻣﺎ ﻧﮕﺸﺘﻢ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ

ﺍﻣﺎ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﺍﻧﺘﺤﺎﺭ

ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻌﺎﺭﻡ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ

ﺍﺧﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻣﺰﺩ ﺧﻮﯾﺶ

ﺯﺍﻧﭽﻪ ﻣﻘﺪﺭ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﯿﺶ

ﺑﮕﺬﺷﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺎﻡ ﺗﺎﺭ

ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ

ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ



سلیم حمادی

  • salim hamadi

جنون من زآدمی

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۱۸ ق.ظ

ﺗﻤﺎﻡ ﺧﺸﻢ ﻭﻧﻔﺮﺗﻢ ﺍﮔﺮﺑﻪ ﻣﺸﺖ ﻣﯿﺮﺳﯿﺪ

ﺟﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﺯﺁﺩﻣﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪﮐﺸﺖ ﻣﯿﺮﺳﯿﺪ

ﺍﮔﺮﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﺧﺸﻢ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ

ﯾﮕﺎﻧﻪ ﻭﺍﻗﻌﯿﺘﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺩﻭﭼﺸﻢ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ

ﺑﻪ ﺧﺪﻋﻪ ﻭﺩﻭﺯ ﻭ ﮐﻠﮏ ﻃﯽ ﻃﺮﯾﻖ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺳﻼﻡ ﺭﺍﺑﻪ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺑﺮﺳﺮﺗﯿﻎ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻟﮕﺪ ﮐﻨﺪ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪ

ﻫﺰﺍﺭﺧﺮﻗﻪ ﻣﯿﺪﺭﺩ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺭﺍﺑﻪ ﺯﯾﻦ ﺯﻧﺪ

ﺑﺠﺎﯼ ﯾﺎﺭﯼ ﻭﻣﺪﺩ ﺟﻮﺭ ﻭ ﻋﻨﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺑﺠﺎﯼ ﭘﺎﮐﺪﺍﻣﻨﯽ ﺳﺠﺪﻩ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ

ﺭﻓﯿﻖ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺵ ﮐﻨﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﻪ ﻧﯿﻢ

ﺣﺮﯾﻢ ﯾﺎﺭﺑﺸﮑﻨﺪ ﻧﻬﺪﭼﻮ ﭘﺎﯼ ﺩﺭ ﺣﺮﯾﻢ

ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﺐ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﺳﯿﺮ ﺣﺮﺹ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺑﺎﺧﺪﺍ ﺷﺮﯾﮏ ﺍﺭﺙ ﻣﯿﺸﻮﺩ

ﺑﮕﻮﺗﻮ ﺍﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮔﻔﺖ ﺧﺪﺍﯼ ﻗﺎﺩﺭ ﻓﻠﻖ

ﭘﻨﺎﻩ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺯﺷﺮ ﺍﻧﭽﻪ ﻣﺎﺧﻠﻖ

  • salim hamadi

محمد

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۹، ۰۸:۰۹ ق.ظ

محمد آیه ی نور وسرور است 

محمد عشق و ایمان و شعور است 

محمد رحمتی است از جنس باران 

چراغی است در تمام روزگاران 

محمد آسمانی پر فروغ است 

محمد کوله باری از نبوغ است 

محمد چلچراغ ملک هستی است

محمد مشعل یکتا پرستی است 

محمد رحمهً للعالمین است 

محمد نور الله در زمین است 

محمد قبله گاه عاشقان است 

محمد پیشوای عارفان است 

دلیل خلقت بنیان هستی است 

جهان از خلقت او غرق مستی است 

سلام برآن رسول آسمانی 

به پرچمدار عشق و مهربانی 

سلام بر مظهر احسان و اخلاق 

سلام بر مرشد و مولای عشاق 

بدان ای آنکه خواهی رستگاری 

بگیر از نام پیغمبر تو یاری 

به مانع گر رسیدی در مسیرت  

بود نام محمد دستگیرت 

اگر خواهی رضای کردگارت 

چو خواهی رونقی بخشی به کارت 

صلوات بر محمد شه کلید است 

خدا گنجی بدین نام آفرید است 

  • salim hamadi