یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

آخرالزمان

جمعه, ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ۰۲:۳۲ ق.ظ

قیامتی اگرهست این آخرالزمان است

پایان هرچه آغاز در انتظارمان است

نشانه ی قیامت تباهی و فساد است

وقتی میان مردم فسق وفجور زیاداست

وقتی که کارزشتی قبحی دگر ندارد

وقتی کسی به  انسان  حرمت نمی‌گذارد

وقتی صدای فریادازهرطرف بلنداست

موسیقی زمانه فریاد دردمند است

وقتی که حرف حق است دلیل قتل وزندان

وقتی که حاکمیت افتد به دست دزدان

وقتی که آه مظلوم رسد به آسمانها

وقتی که نیش خنجر رسد به استخوانها

وقتی کسی نگیرد از بی کسان سراغی

مردم شفا بخواهند از مرده ی الاغی

وقتی که دادخواهان خود همچو مجرمانند

منتخبان ملت  بدخواه مردمانند

وقتی خدا ببیند روی زمین غریب است

وقتی خداپرستی یک خدعه و فریب است

آن روز همه بدانید  قیامتی به راه است

روزی که نسل آدم رسوا و روسیاه است 

احوال این زمانه  اینقدر خراب و زار است

کز کثرت خرابی نزدیک انفجار است 

 

 

  • salim hamadi

فلسفه رنج

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۱۹ ق.ظ

فلسفه ی اینهمه آزارچیست؟

چاره ی این خلق گرفتار چیست؟

ازغم ودرد هیچکس آسوده نیست

فایده ی این غم بیهوده چیست؟

عمربشر دائم و جاوید نیست

موقع مرگ فرصت تمدید نیست

آنجاکه جبراست وخداکاتب است

 آدمی درگیر غمی کاذب است

یادلش آزرده زخویشان شود

یازغم یار پریشان شود

یاغم نان دارد و باشدفقیر

یاشده زندانی و باشد اسیر

یاکه خداداده به او روی زشت

یا که بود همسفرش بدسرشت

تا بخود آید شده فرتوت و پیر

چیزی نمانده است ازعمرقصیر

روز و شبش با غم و حسرت گذشت

چرخ زمان هم به مرادش نگشت

آنهمه دلواپسی و رنج و درد 

هیچ زمان مشکل او حل نکرد

آدم ازاین واقعیت غافل است

کاین همه رنج زحمتی بی حاصل است

عمر دوروزاست خرابش نکن

آلوده ی رنج و عذابش نکن

غصه ی بیهوده عذابت دهد

غم همه دم حال خرابت دهد

قدرهمین لحظه که داری بدان

دست تو گنجی است بنام زمان

بخودبگورنج کشیدن بس است

روح تو زندانی این محبس است

رنج کسی رانرساند بهشت 

دست تو باشد چه شودسرنوشت

آنکه به تو گفته ریاضت کشی

گفته به بختت بزنی  آتشی

من به تو گویم زغم آزاد شو

 قهقهه زن خنده بکن شاد شو

 

  • salim hamadi
  • salim hamadi

این روزا که

دوشنبه, ۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۲۶ ق.ظ

این روزاکه خرتو خره حسابی

فرق نداره بنفش و سبز و آبی

فرق نداره آخوند باشه یا عامی

وزیره یا مدیره   یا نظامی 

این بار دیگه اوضاع خیلی خرابه

مسابقه است وقت بچاب بچابه

از بس شده این مملکت خر تو خر

بی شرفا  زدن  به سیم آخر

دزد اگه رسوا نشه  پر رو میشه

هرروز یه گند تازه شون رو میشه

به سادگی شتر میره با بارش

وقتی که رفت تازه میدن گزارش

 نه آدمن نه زنگین نه رومی 

 کمشونه حقوقای نجومی

دار و ندار ملتو که بردن 

بالای اون لیوان آبی خوردن

زندوناشون پر شده از مخالف 

دانشجو و معلم و مؤلف

چقدر جوون که کور شدن یامردن

چقدر زنها تیپا و سیلی خوردن

بند زنان پراز سبیل کلفته 

غیرت ، شرف ، این روزا حرف مفته

اوضاعشون خراب شده حسابی

بعد میزارن گشت واسه بی حجابی

مردم دیگه جون ندارن بریدن

 چهل ساله که فقط عذاب کشیدن

 اینا نمیدونن  حیا چه رنگه

فکر میکنن چاره ی کار تفنگه

دیدن اسد رفتنی بود نگذاشتن

تو سوریه تا میتونستن کشتن

فکر میکنن این نسخه رو بپیچن

 مردمی که دست خالی هستن هیچن

فکر میکنن میشه با زور و ارعاب

تا همیشه باشن تو خونه ارباب

نمیدونن که کارشون تمامه

بساط ظلم همیشه بی دوامه

ملت باید میداد بهای سنگین 

تا بدونن فرق طلا و سرگین 

  • salim hamadi

این روزا فایده نداره

شنبه, ۳۱ تیر ۱۴۰۲، ۰۹:۱۱ ب.ظ
این روزا فایده نداره که آدم لوتی باشه 
روزگارش چه سیاهه اگه طاغوتی باشه
این روزا فایده نداره داشتن ذات و مرام
این روزا فرقی نداره چی حلاله چی حرام
این روزا دیوانگی بزرگترین سعادته 
کشتن وشکنجه کردن نوعی از عبادته
این روزا حتی خدا   میترسه آفتابی بشه
نکنه یه وقت بیاد  بیرون و ردیابی بشه
این روزا مشکل ما فقط حجاب خانماست
 این روزا حاکمیت از بی حجابی تو کماست
این روزا زبان سرخ سر رو بر باد میده
اینهمه صدا کشی جنون فریاد میده 
یاکه ساکت بنشین و حرف ناجور نگو
یا سردار برو قصه ی منصور بگو
  • salim hamadi

من اگرخدابودم

سه شنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۲، ۰۴:۵۲ ق.ظ

من اگرخدابودم

یه خدای مهربون ،واسه آدمابودم

من اگرخدابودم

حضرت آدم وحواروبرای خوردن یه دونه سیب،نمی روندم ازبهشت

  • salim hamadi

فصل بهارنزدیک است

شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۹ ب.ظ

من شنیدم که پرستوی مهاجرمیگفت

که بهارنزدیک است

وکبوتر که پرش  سوخته بود

پردرآورده و آماده پرواز شده

وشنیدم ازباد

که هواآبستن تغیراست

چلچله رد و شد وباشادی خواند

همه بیدارشوید

نوبت رویش خورشیدرسید 

نیم قرن است که این فصل زمستان و تگرگ خیمه زده 

سالهاست زندگی و عشق و امیدیخ زده است

قلبها منجمد است 

سالهاست خانه به هیزم شکنی مدیون است

که اگر باتبرش زخم نمیزد به درخت

همه مردم شهر ،در زمستان بلا میمردند

به سپیداربلند مدیونند

که اگرسوخت ولی کاری کرد

که زمستان سیاه حاکم مطلق نشود

نوبت رفتن این فصل زمستان سیه نیز رسید

نوبت رویش عشق است و امید

نوبت خواندن وچهچه زدن بلبلهاست

نوبت سرزدن قاصدک است 

من شنیدم به پدر دختر غمگینش گفت؛

پدرم روسریم ازسرم افتاد چه کنم 

نکند موی مراباد به زندان ببرد

وپدر خنده کنان گفت به او:

نازنین دخترکم ،بگذار باد نوازش بکند موی تورا

دخترک شانه به موهایش زد

تابه پیشواز بهاران برود

من وچندین نفراز اهل محل 

که همه ساکن زندان بودیم

خواب دیدیم که آزاد شدیم 

وشنیدیم یکی را میخواند

عاشقان فصل بهار نزدیک است

  • salim hamadi

دشت گلهای شقایق

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۵۴ ق.ظ

من که درعشق آسمانم آبی است

من که شبهای دلم مهتابی است

همچو شمع یک عمر عاشق بوده ام

دشت گلهای شقایق بوده ام 

سینه ام لبریز بود از عشق ناب 

یک همیشه مست بی جام شراب

این سزاوار است که بختم این شود

قلب من ازهر چه عشق چرکین شود

این سزاوار است که قلبم خون شود

از   جفای  دلبری  مجنون  شود

من به عشق دیگر ندارم اعتماد

بی شماری دیده ام بی عشق شاد

عاشقان   اما  همه  بیچاره اند

تیره بختی با دلی  صد پاره  اند

  • salim hamadi

ترس جان

پنجشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۷:۱۵ ق.ظ

دیریست که مااسیر در دیم 

دیریست که زندگی نکردیم

ازشادی و شور بی نصیبیم 

خودرا به دروغ می فریبیم 

ترس در دلمان ریشه دوانده

مارا سر   جایمان   نشانده 

دلواپس نان و  مال  بودیم

ازترس شکنجه  لال  بودیم

ما طالب   دردسر   نبودیم

دنبال   نزاع   و  شر نبودیم

هرکس که به ظلم معترض شد

با ایل و تبار  منقرض شد

دید یم  و به سادگی  گذشتیم

با خبر شدیم  و  بر نگشتیم 

باید که به فکر چاره باشیم 

درظلمت شب  ستاره باشیم

گرتن  بدهیم  به این سیاهی

بر اینهمه ظلم  و باج خواهی

از ترس شویم اگر که پنهان 

این قصه نمی‌رسد به پایان 

باید که به  پا  کنیم  قیامی

حتی به بهای  قتل عامی

 

  • salim hamadi

صاحبقران

چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۰:۵۷ ب.ظ
آنکه خودصاحبقران است وحکومت میکند 
پبش ملت از گرانیها شکایت میکند
قدرت و ثروت همه در دست او انباشته
بر مناصب هم خودیها را فقط بگماشته
نزد او شایستگی یعنی ارادت داشتن 
تحت امرش بودن و ازاو اطاعت داشتن 
مملکت افتاده است دردست جمعی  پاچه خوار 
نیم قرن است این جماعت حاکمند  و استوار
هیچکس هم حق ندارد پرسشی از او کند 
 یا که تحقیقی نموده دست او را رو کند
در تمام کارهای مملکت هم او دخالت میکند
هرچه میخواهد به زور تحمیل به ملت میکند 
حرف او فصل الخطاب است و مبری از خطاست
گوئیا بر رهبری منصوب از سوی خداست 
او ولایت دارد و ولایتش هم مطلق است
 درنظامی که زمامش دست مشتی احمق است 
ملت از تبعیض و ظلم و جور حاکم خسته اند
سالهاست از حاکمان دستان خود را  شسته اند
این  نظام  دزدی و ظلم و فساد و نکبت  است 
آنچه هیچ ارزش ندارد جان و مال ملت است
  • salim hamadi

شکسته احترام دین

دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ق.ظ

دگرنمانده از وطن بجزصدای ناله اش 

ازآن دیار پرگهرنمانده جزنخاله اش

حرامیان تکیه زده به کرسی ریاستش

چگونه دزد می کند دشمنان حراستش

غبارغم نشسته است به چهره ی تمام ما

نشسته از هراس و بیم نشسته درکلام ما

به تیغ تیز می دهند جواب هرسؤال تو 

زبان به شکوه واکنی  مساوی زوال تو

به جرم عشق وابتسام جزای مرگ میدهند

بهار وعطررازقی برده تگرگ میدهند 

برای بستن دهان صدابهانه میکنند

گلایه را حصار در حریم خانه میکنند

به دستشان چماق دین حضورشان بنام دین

به قیمت دوامشان شکسته احترام دین

شکسته احترام دین

  • salim hamadi

همه تقصیر آمریکاست

شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۱۲:۲۸ ق.ظ

گرانی میکند بیداد

از این بیچارگی فریاد

اگرظلم است واستبداد

همه تقصیر آمریکاست

جواب معترض سرب است؟

فضا آلوده با رعب است؟

پر است از قاتل و جلاد؟

همه تقصیر آمریکاست

هراسی نیست از کشتار؟

که راحت میشود انکار

شدیم رسواو دشمن شاد

همه تقصیر آمریکاست

سران مملکت دزدند

شتربا بار میدزدند

ولی ما را کنند ارشاد

همه تقصیر آمریکاست

کسی در فکر احسان نیست

کسی دلسوز ایران نیست

به چه روزی وطن افتاد 

همه تقصیر آمریکاست 

فسادو فقر روز افزون 

همه در مانده و داغون 

نگیرید از کسی ایراد

همه تقصیر آمریکاست

اگر از زندگی سیرید

اگر با خویش در گیرید

بلند است هر طرف فریاد

همه تقصیر آمریکاست

اگر تو را زدند باطوم

شدی گر بی گناه محکوم

سرت هم رفت اگر بر باد

همه تقصیر آمریکاست

چقدر جرم و جنایت هست

چقدر حرف و شکایت هست 

پر است از مجرم و معتاد 

همه تقصیر آمریکاست

  • salim hamadi