رازخلقت
تابدانم راز خلقت
تابیابم رمز هستی
واله وسرگشته بودم
من که هستم.?من چه هستم?
مقصدومقصود من چیست?
کردگار از خلقت من ،
ازمن انسان چه میخواست ?
زاده گردم ،پابگیرم
بگذردایام و ایام
روزگاری برمراد است
روزگاری سخت ودشوار
خوب باشم یا گنهکار
جاهل ودیوانه باشم
خواب باشم یاکه بیدار?
عاقبت پایان من چیست?
سایه ی مرگ است و وحشت?
خفتن درگور تاریک?
یا که دنیا را حسابی است?
هر نکوئی را ثوابی است?
آخر شر هم عذابی است?
برخلاف کل مخلوقات عالم
آدمی را اختیار است
عقل دارد تاکه باتدبیر وبینش
آنچه را حیوان نداند ،او بداند
خواست یزدان آدمیزاد
خود ببیند ،خود بیابد
راه خودرا خود بجوید،خود بسازد
رستگاراست آنکه دانست
ازچه آمد،ازچه ماند،
از چه میمیردپس ازعمری که تقدیر است
زمین جبراست
زمان جبر است
ولی دراختیار ماست
که ازجبری که درراه است
بسازیم آنچه رابال سفر ابزار میخواهد
زمین ائینه ی فردای انسان است
تو ای آنکس که پنداری نهایت راحسابی نیست
تمام کار عالم را
حسابی هست ،کتابی هست
عقابی هست ،ثوابی هست
گناهی راکه پنهان است
خدابیندبه صد تفصیل
توراشرم آید از منکراگرچشمی تورابیند
ولی شرم ازخدایت نیست
برای لذت فانی
برای میل شهوانی
زمان رامیبری باجهل
به قربانگاه نادانی
ولی یک لحظه باخالق
به تنهائی نمی مانی
نمیدانی مگر انسان
اگرباحق عجین باشد
خدابراو نظر دارد
خدابراو نظر دارد