یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

وداع آخر

چهارشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۶، ۱۱:۵۴ ب.ظ

وقتی تلنگری زد باران به روی شیشه 

وقتی که بوی بارون تو دهکده میپیچه

بوی زمین نمناک ،لبخند وشادی خاک

بوی تن تو معصوم ،ای انکه خفته درخاک

مادر هوای اینجا بوی تن تو داره 

این خاک بوی خوب پیراهن تو داره

خشکیده روی چشمم اشکی به یاد مادر 

اشکی که جاودان شد بعد از وداع آخر

دردا کسی نفهمید مادر چه نازنین بود

اودر ضیافت خاک مهمانی زمین بود

دست سفیر گلچین آرام جان من چید 

بامن شریک غم شد خاک و خدا و خورشید

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۱۷
salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی