رانده ی بی خانه
جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۳:۱۲ ق.ظ
من دیوانه کجاعالم فرزانه کجا
محرم خانه کجا رانده ی بی خانه کجا
من بریده نفسم کی به تعالی برسم
من آزرده زخود کی به کمالی برسم
باخودم صاف نیم خالص وشفاف نیم
ناشناسم بخودم نیک ندانم که کیم
ازخود آزرده منم یائس و افسرده منم
آنکه ازدست خودش زخم وزیان خورده منم
من منم ضعف منم خانه ی بی سقف منم
همچو هرکم خردی جاهل وپر حرف منم
از زمین رانده شدم خسته ودرمانده شدم
وانشد چونکه دری ازطلب آکنده شدم
باخدایار شدم عاقل وبیدار شدم
من دون از کرمش لایق بسیار شدم
خودشدم عبرت خودپاشدم ازهمت خود
گر چه پروسوسه ام راضیم ازقسمت خود
ازخدامیطلبم نور بتابد به شبم
رام وآرام کند سینه ی پرسوز و تبم
۹۶/۰۸/۲۶