نشنو از نی
چهارشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۳ ب.ظ
نشنو از نی من حکایت میکنم
نی چه داند من شکایت میکنم
نی خموش است وصداازنی زن است
او که قلبش درد وغم را مخزن است
انکه درد دیگران نشنیده است
ازنفیر نی کجا نالیده است
درد من از درد نی افزونتر است
قلب من از نی لبک پرخون تراست
نی نوایش گرزغم دارد سراغ
گاه محفل را میکند رقصان وداغ
من نوایم بی نشان ازشادی است
قسمت من درد مادرزادی است
چون نهان سازم غمم را در درون
درد من از نی نمیاید برون
۹۶/۰۹/۰۸