بی رگ وریشه
يكشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۶، ۰۲:۲۳ ق.ظ
بی رگ و ریشه ام اگر ولوله برپا نکنم
مرد نیم برای حق اگر تقلا نکنم
تاکه زبان خسته شود داد وهوارم بپاست
ترس به دل ره ندهم یاور و یارم خداست
گرتو زحقت گذری کاربه دستت دهند
گرکه هراسان بشوی ساده شکستت دهند
خیمه ی وارفته ی تو تیرستونش کجاست
خون چو بود دربدنت سرخی خونش کجاست
گرکه گلویت نکند حق تو را چاره ای
حق توراکس ندهد آنچه تو خود داده ای
حق چو به تاراج رود حتم یکی ظالم است
ظلم اگر پیشه بود باعث آن حاکم است
۹۶/۰۹/۲۶