یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

به یادآن عزیز

جمعه, ۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۶:۱۴ ق.ظ

درگیر ودار زندگی ازیارخودغافل شدم

سرگرم با بیهوده هابی اعتنا بر دل شدم

میبرد باخود روزگار این ذهن پرتشویش را

در ازدحام دردها گم کرده بودم خویش را

وقتی که بودم پیش یار انگار چشمم کور بود

اوباهمه زیبائیش از چشم من مستور بود

خود رابرای زندگی به درو دیوار میزدم

میآمدم شب نیمه جان ازخستگی زار میزدم

سرگشته وآشفته حال بودم گرفتار خودم

یادرپی یک لقمه نان یا پی آزار خودم

آسوده بودم هرچه هست دلدار درکم میکند

باور نمیکردم که او یک روز ترکم میکند

امارسید آن روز شوم او هم برید وخسته شد

رفت آن عزیز بارفتنش درهای رحمت بسته شد

حالا که جایش خالی است جزاو نخواهم هیچ چیز

فکری ندارم روز وشب جزیاد و فکر آن عزیز

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۰۵
salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی