یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

گریز از غم

سه شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۷، ۰۴:۰۳ ق.ظ
از غم به کدام سو گریزم
هرسوکه روم غمم فزون است
ازغم نبود گریزگاهی 
وقتی غم و دردم از درون است
گویند چرا زغم سرائی
اندیشه ی من جدازغم نیست
جاریست میان حرفهایم
تقصیر مرکب و قلم نیست
هرگاه سراغ دل گرفتم
دیدم که غمی لمیده در دل
بیرون نتوانمش نمودن
دیریست زمین خریده در دل 
خود مالک آشیان خویش است
خود صاحب ملک  و اختیار است
هرگاه سراغ دل گرفتم
دیدم به غمی دگر دچار است
غم مونس دلشکسته باشد
بامن که رفاقتش قدیمی است
باغم همه عمر سر نمودم
با این دل پاره پاره غم صمیمی است
دانم که شمامراببخشید
گر ازغم ودرد زیاد گفتم
گویم زغمم که سرد گردد
تازانهمه غم زپا نیفتم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۰۹
salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی