آزرده از دنیای خود
شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۷:۵۸ ق.ظ
روزگارم سخت ودنیایم پرازاندوه است
دردلم درد و غم و دغدغه ها انبوه است
سالهاست ازنامرادی حال و روزم خوب نیست
هیچ چیز زندگی برای من مطلوب نیست
همچو من آزرده از دنیای خود بسیار است
مردمی که زندگی برایشان غمبار است
بی گمان بودن در اینجا خود دلیل حال ماست
هرکه اینجاست بی گمان از آنچه بیند نارضاست
البته در هر جهنم عده ای هم راضیند
آن جماعت که در آن در حال یکه تازیند
عده ای کین نابسامانی از آنان حاکم است
این سیاهی ارمغان حاکمانی ظالم است
اکثریت مردمانی خسته ورنجورند
مردمی که برسکوت ازترس نان مجبورند
۹۸/۰۲/۱۴