یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

فصل بهارنزدیک است

شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۲، ۱۰:۲۹ ب.ظ

من شنیدم که پرستوی مهاجرمیگفت

که بهارنزدیک است

وکبوتر که پرش  سوخته بود

پردرآورده و آماده پرواز شده

وشنیدم ازباد

که هواآبستن تغیراست

چلچله رد و شد وباشادی خواند

همه بیدارشوید

نوبت رویش خورشیدرسید 

نیم قرن است که این فصل زمستان و تگرگ خیمه زده 

سالهاست زندگی و عشق و امیدیخ زده است

قلبها منجمد است 

سالهاست خانه به هیزم شکنی مدیون است

که اگر باتبرش زخم نمیزد به درخت

همه مردم شهر ،در زمستان بلا میمردند

به سپیداربلند مدیونند

که اگرسوخت ولی کاری کرد

که زمستان سیاه حاکم مطلق نشود

نوبت رفتن این فصل زمستان سیه نیز رسید

نوبت رویش عشق است و امید

نوبت خواندن وچهچه زدن بلبلهاست

نوبت سرزدن قاصدک است 

من شنیدم به پدر دختر غمگینش گفت؛

پدرم روسریم ازسرم افتاد چه کنم 

نکند موی مراباد به زندان ببرد

وپدر خنده کنان گفت به او:

نازنین دخترکم ،بگذار باد نوازش بکند موی تورا

دخترک شانه به موهایش زد

تابه پیشواز بهاران برود

من وچندین نفراز اهل محل 

که همه ساکن زندان بودیم

خواب دیدیم که آزاد شدیم 

وشنیدیم یکی را میخواند

عاشقان فصل بهار نزدیک است

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی