یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

فلسفه رنج

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۱۹ ق.ظ

فلسفه ی اینهمه آزارچیست؟

چاره ی این خلق گرفتار چیست؟

ازغم ودرد هیچکس آسوده نیست

فایده ی این غم بیهوده چیست؟

عمربشر دائم و جاوید نیست

موقع مرگ فرصت تمدید نیست

آنجاکه جبراست وخداکاتب است

 آدمی درگیر غمی کاذب است

یادلش آزرده زخویشان شود

یازغم یار پریشان شود

یاغم نان دارد و باشدفقیر

یاشده زندانی و باشد اسیر

یاکه خداداده به او روی زشت

یا که بود همسفرش بدسرشت

تا بخود آید شده فرتوت و پیر

چیزی نمانده است ازعمرقصیر

روز و شبش با غم و حسرت گذشت

چرخ زمان هم به مرادش نگشت

آنهمه دلواپسی و رنج و درد 

هیچ زمان مشکل او حل نکرد

آدم ازاین واقعیت غافل است

کاین همه رنج زحمتی بی حاصل است

عمر دوروزاست خرابش نکن

آلوده ی رنج و عذابش نکن

غصه ی بیهوده عذابت دهد

غم همه دم حال خرابت دهد

قدرهمین لحظه که داری بدان

دست تو گنجی است بنام زمان

بخودبگورنج کشیدن بس است

روح تو زندانی این محبس است

رنج کسی رانرساند بهشت 

دست تو باشد چه شودسرنوشت

آنکه به تو گفته ریاضت کشی

گفته به بختت بزنی  آتشی

من به تو گویم زغم آزاد شو

 قهقهه زن خنده بکن شاد شو

 

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی