یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۹ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

    مرده پرستیم چوخدامرده است

رفته وتشریف ززمین برده است 

درغم او برسر و رو میزنیم

نعره به پهنای گلو میزنیم

خوب خدایی است چونان میدهد
اهل حساب است و دکان میدهد
مرده ولی زنده تراز هر خداست
کل جهان دست همین مرده هاست
حاجت اگر هست روا میکند
دردی اگر هست دوا میکند
ماه محرم به تماشا نشین
لشکر میلیونی ما را ببین
شکر گذاریم خدا را که مرد
رفت و به ما پرچم دین راسپرد
ترس به جان همه انداختیم
هر که زما نیست بر او تاختیم
درهمه جا منبرمان دائر است
مرقد او غلغله از زائر است
در پی مااینهمه جمعیت است
گرچه هنوزشیعه اقلیت است
آینده اما بود از آن ما
قطب جهان میشود ایران ما
حال شما شرک عیانش بدان
مرده پرستی ودکانش بخوان
عیب چه دارد که دکانی شود
سفره ی ما صاحب نانی شود
عیب چه دارد که حکومت کنیم
با دگران جنگ و خصومت کنیم
هرچه که داریم ازاین مذهب است
پیروجوان پیرو این مکتب است
از پس مرگ آنکه خبردار کیست؟
کس خبرش زآنور دیوار نیست
بعد که مردیم دلیل آوریم
سرورمان را به دخیل آوریم
ما که عزاداری او کرده ایم
جنگ به هواداری او کرده ایم
گرکه به ماحق بدهد کردگار
جمله شویم پیش خدا رستگار
چون برسد روز حساب و کتاب
شیعه شود مظهر اسلام ناب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۰۳:۵۴
salim hamadi

راه به‌ جایی نبرد انتقاد
غوطه ور است حاکمیت در فساد
هر که به منسب برسد خائن است
هر که به خلق پشت کند دشمن است
دشمن ما کشور بیگانه نیست
راهزن اجنبی در خانه نیست
دزد همان است که بر منبر است
دشمن این خانه خود ۰۰۰۰است
هر چه گذشتیم و گذشت روزگار
هیچ نداشت فایده ای انتظار
کار خرابی سببش ریشه است
فکر کند چاره ی کار تیشه است
تیشه چو برریشه زند این شود
راه گذار چاله ی خونین شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۰۳ ، ۰۲:۴۳
salim hamadi

گفتیم که این قائله یک روز بخوابد
گفتیم که خورشید براین خاک بتابد
دیدیم زمان نیز حریف قدری نیست
ازرفتن این گردنه گیران خبری نیست
ای داد پدر بامن و این خاک چه کردید
خوردید دوپیک افشره ی تاک چه کردید
میخانه دیروز همان خانه ی خالی است
عشرتکده ها نیز همین دور و حوالی است
آن کاخ که با جوشش تکبیر فروریخت
شدقصر بلورین دوصد مرشد بی ریخت
آن بوته ی خشخاش که کندند ز ریشه
روئیده بجایش گل و صد مطبخ شیشه
یک تار زموی زن بدکاره عیان شد
آزادی گیسوی هزار دخت جوان شد
آن تاج که عمامه بزد بوسه به پایش
امروز دوصدتاج شهی هست بجایش

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۰۳ ، ۰۲:۳۹
salim hamadi
وقتی دنیا به کسی پشت بکنه
وقتی دستاش رو براش مشت بکنه
وقتی بدبیاری ول کن نباشه
وقتی زندگیتو از هم بپاشه
وقتی دنیابه زمینت بزنه
مهر بدبخت به جبینت بزنه
وقتی پیش همه خوارت بکنه
همه جابی اعتبارت بکنه
هرچقدر دلیل محکم بیاری
شک نکن هرکی باشی کم میاری
کاش فقط کم بیاری تموم بشه
کاش فقط روز و شبت حروم بشه
مشکل اینجاست که میخواد توبشکنی
میخواد از هر چی داری دل بکنی
دنبال اینه زمین گیرت کنه
تاابد تو غل و زنجیرت کنه
تاتورو ننشونه رو خاک سیاه
تا نبینه زندگیت شذه تباه
توکارش انگاری آتش بس نیست
اون بالا هم انگار کسی نیست
خداهم یه وقتا خوابش میبره
وقتی نابود شدی از خواب میپره
توخیال کن که اینا تخیله
یا بگو که یارو مست الکله
اما دنیای من اینجوری شده
حتی زنده موندنم زوری شده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۰۳ ، ۰۲:۳۰
salim hamadi
زندگی گاه دروغیست به بی مزه گی خرمالو
زندگی گاه عذابی است به چسبندگی یک زالو
میشود گاه چنان سرد که یخ میبندی
گاه راکد که اگر گیر میکنی میگندی
گاه دل را بزند شیرینی بی حدش
گاه پس طول کشد تاریکی ممتدش
زندگی گاه شرابی است که باید نوشید
گاه چون گاو نجیبی است که باید دوشید
گاه هر کار کنی نمیشود تسلیمت
گاه بی هیچ تلاشی بکند تعظیمت
زندگی آمدن و رفتن آدمها نیست
زندگی جای عذاب و سبد غمها نیست
زندگی لحظه ی میلاد لغایت گور است
هر که آید به جهان به زندگی مجبور است
عشق اگر بود عذاب زندگی می ارزد
در کنار همنفس دوندگی می ارزد
زندگی آن سفری نیست که تنها باشی
یا مجالی که در آن شریک تن ها باشی
هرکسی زندگیش ارزش خود را دارد
هر کسی سیاست و ارتش خود رادارد
لذت زندگی آن است که عاشق باشی
عاشق زندگی و مست دقائق باشی
درمسیرزندگی اسیر چاهی نشوی
سرفراز بگذری و غرق گناهی نشوی
نزنی زخم زبان که میخوری چوبش را
در پی یاری اگر پیدا بکن خوبش را
تاتوانی طمع وحرص زخود دور بکن
شوق و انگیزه برای زندگی جور بکن
مال خوب است ولی اگر خرابت نکند
گر گرفتار و اسیر منجلابت نکند
زندگی باهمه ی خوب وبدش شیرین است
آسمان زندگی بدون شک رنگین است
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۰۳ ، ۰۲:۲۷
salim hamadi

این را بدان که دشمن اگر که مرد باشد
او رااگرچه بانو جنگ و نبرد باشد
بدان که خنجر از پشت نمیخوری ز دستش
بیچاره ات نسازد دادی اگر شکستش
پشت سرتو هرگز دشنام و بد نگوید
رازی چو از تو داند او تا ابد نگوید
دشمن اگر که مرد است باجزتو نیست دشمن
اطرافیان بمانند از انتقام ایمن
ای وای اگر که دشمن نامرد و پست باشد
چون مار زخم خورده از هر شکست باشد
باشیوه های مسموم در فکر انتقام است
هر شیوه ای گزیند نامردی تمام است
هرجاکه می‌نشیند بدگوئیت  نماید
هر کار زشت وپستی  زان بی صفت برآید
باهر که میشناسی دارد نبرد و پیکار
رازی چو ازتو داند عالم شود خبردار
برای دشمنی هم با مرد دشمنی کن
یا نشنو این کلامم برو و خود زنی کن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۴۶
salim hamadi

دست ازسرخلق بردار

ماراتو بحال خویش بگذار

بگذار که جهنمی بمانیم

از بهشتتان چیزی ندانیم

بگذار که بی حجاب باشیم

درغفلت و مست و خواب باشیم

بگذارهمیشه شادباشیم

نه در پی اعتیاد باشیم

این حق طبیعی ماست

ایران بدون ترس زیباست

جایی که کسی تو رانگیرد

آنکس که خطا کند نمیرد

جایی که مجال هر خطا هست

گیرند بجای مچ تو را دست

بگذار خودمان رابشناسیم

از داغ و درفشی نهراسیم

هرآنچه که جبر وزور باشد

خلق را ز برش عبور باشد

اجبار نکن مرا به کاری

وقتی که صلاحیت نداری

وقتی که خودت خلافکاری

یک روده ی راست هم نداری

وقتیکه بخون آلوده دستت

این قدرت شوم نموده مستت

گوئی که منم خدای مطلق

جزخود همه را شماری احمق

انگار که خود خطا نکردی

ناحق به کسی عطا نکردی

خود وصل به آسمان بدانی

خود رهبر مسلمین بخوانی

اما غم مردمت ندانی

فریاد بلندشان نخوانی

آنان همه ازتو خسته هستند

آزرده ودل شکسته هستند

این خلق دگر تو را نخواهند

یاران تو دزد و رو سیاهند

گیرم که شما خداپرستید

با مردم خود چگونه هستید ؟

اسلام شما خدا ندارد

دستان خدا صدا ندارد

ازیاد نبرید همان خداوند

بنیان ستم چگونه بر کند

این عاقبت ستمگران است

این پاسخ اشک مادران است

از خشم و جنونمان  بترسید

از جوشش خونمان بترسید

ما را به هوای خود گذارید

ما را به خدای خود سپارید

ما مرشد و مولایی  نخواهیم

در جنتتان جائی  نخواهیم

راضی به جهنم خداییم

بازور به بهشتتان نیائیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۳ ، ۰۵:۱۲
salim hamadi

جان خدا بسه دیگه این عذاب

خسته شدیم از تو و این انقلاب

نام تو بردند و ستم زاده شد

خوردن حق دگران ساده شد

هر ستمی گشته به نامت روا

دین شده خودبانی هر ناروا

نیست بجز جعل و دروغ و فریب

نصر من الله و فتح قریب

این بود ازرسم خدائی بعید

خود بشود یاور و یار پلید

کاش تو یکبار زبان وا کنی

درد بشر بلکه مداوا کنی

تا همه دانند که راضی نه ای

راضی به این معرکه سازی نه ای

راه خودت را بنمائی جدا

کس نکند ظلم به اسم خدا

نام خدا را نبرد کافری

کاسبی اش را نبود مشتری

آنچه که با نام خدا دیده ایم

از تو و از نام تو  ترسیده ایم

کاش یکی را بفرستی زمین

باز کنی نزد همه مشت  دین

تا که بدانند همه غافل شدند

راهی بیراهه ی باطل شدند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۳ ، ۰۴:۳۸
salim hamadi

کارماآنجاکشیده میهمان رامیکشیم

میرویم درخانه دوست میزبان را می‌کشیم

برکسی پوشیده نیست ما بعد ذیقار و عراق

ازعربهاکینه داریم تازیان رامیکشیم

هرکسی جنگیدباما حال فرصت دست ماست

درعراقیم و همه آن دشمنان رامیکشیم

این نظام بایدبه دست حضرت مهدی رسد

بهر حفظ این نظام معترضان رامیکشیم

باکسی شوخی نداریم حکم حکم رهبراست

دیده اید لازم چوشدحتی سران را می‌کشیم

ماچهل سال است باقدرت حکومت میکنیم

عرصه برماتنگ گردد مازمان رامیکشیم

پیش خودشایدبگوئید حقمان راخورده اند

نوش جان کردیم و جز آن شاکیان را می‌کشیم

گرجوان از دست دادی شیون و زاری نکن

گر زنید حرف اضافه مادران را می‌کشیم

هرکسی میلش کشدسرشاخ با رهبرشود

هم خودش را هم تمام خاندان را می‌کشیم

حرف آخر را بگویم گر علی فرمان دهد

بی تعارف مردم کل جهان را میکشیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ شهریور ۰۳ ، ۰۴:۰۱
salim hamadi