یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات
اسبح بسمک الله 
ولیس سواکَ أخشاهُ
وأعلَمُ أن لی قدراً سألقاهُ …. سألقاه
وقد عُلِّمتُ فی صغری بأن عروبتی شرفی وناصیتی وعنوانی
وکنا فی مدارسنا نردد بعضَ الحانِ
“بلاد العُرب أوطانی .. وکل العرب أخوانی”
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۱۶
salim hamadi

قربونت استا کریم یه نگاه به ما بکن
بخدا خسته شدیم رحمی به حال ما بکن
تورو جون مادرت اینهمه زجرمون نده
نکنه تقدیر ما زجر کشیدن تا ابده 
نمیدونم که کتاب بخت مارو کی نوشت
یکی نیست بهش بگه آخه چرا اینهمه زشت
یعنی بخت کج مایه زنگ تفریح هم نداشت
نمیشدیه گوشه هم جاواسه شادی میگذاشت
ماتو کوره ی عذاب همیشه پای ثابتیم
اهل پارتی بازی نیستیم تابع ضوابطیم 
قربونت استا کریم بزن توزنگ آخرو
بخدادیگه نداریم تاب ازاین بدترو
نمیخوای حالی بدی اینقدر حالگیری نکن
نگرفتی دستمونو دیگه مچ گیری نکن
اینهمه شیطون رونفرست شب وروزدنبالمون
دیگه ازماها گذشته شده پنجاه سالمون

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۳:۰۶
salim hamadi

روزگارم سخت ودنیایم پرازاندوه است

دردلم درد و غم و دغدغه ها انبوه است

سالهاست ازنامرادی حال و روزم خوب نیست

هیچ چیز زندگی برای من مطلوب نیست

همچو من آزرده از دنیای خود بسیار است

مردمی که زندگی برایشان غمبار است

بی گمان بودن در اینجا خود دلیل حال ماست

هرکه اینجاست بی گمان از آنچه بیند نارضاست

البته در هر جهنم عده ای هم راضیند

آن جماعت که در آن در حال یکه تازیند

عده ای کین نابسامانی از آنان حاکم است

این سیاهی ارمغان حاکمانی ظالم است

اکثریت مردمانی خسته  ورنجورند

مردمی که برسکوت ازترس نان مجبورند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۰۷:۵۸
salim hamadi

شادی وخنده وتفریح وخوشی ممنوع است

شورش وجنبش وخشم وخودکشی ممنوع است

عشق و دلبستگی و یارشدن ممنوع است

آگه و عاقل و بیدار شدن ممنوع است

زیریک سقف حضور زن ومردممنوع است

شکوه و شکایت وناله زدرد ممنوع است

گفتن ازآزادی وحق و حقوق ممنوع است

تهمت و نشراکاذیب و دروغ ممنوع است

حرفهای بد و بودار و درشت ممنوع است

شوخی فیزیکی و تی پا ومشت ممنوع است 

شعروموسیقی وآواز زنان ممنوع است 

ابی و ستار و گلپا و بنان ممنوع است 

رقص و هرحرکت موزون بدن ممنوع است

دیدن موی سر و صورت زن ممنوع است

دیدن نی لبک و تنبور و دف ممنوع است

جای تکبیر شعار و سوت وکف ممنوع است

ظرف میرزا قاسمی پیش عسل ممنوع است

چشمک ولمس تن و بوس  وبغل ممنوع است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۳۳
salim hamadi

ماخاک نشین وسرفرازیم

ازمنت خلق بی نیازیم

هرچند که درد کم نداریم

سرخم نکنیم و غم نداریم

شادیم که خداهمیشه باماست

بااو همه چیزخوب وزیباست

دردی چودهد کلید گنج است

گه شاهکلید،درد و رنج است

دردست خدانهی چو دستت

دیگر ندهد کسی شکستت

شاهی که خدا بود پناهت

ایمان به خدا بود سلاحت

انسان چوشناخت خالقش را

ازدست ندهد دقائقش را

بی معجزه روز شب نگردد

دل طالب غیر رب نگردد

محتاج به جز خدانگردد

یک لحظه ازاو جدا نگردد

هرلحظه خداست پیش چشمش

با اوست بقدردرک و فهمش

ازخاک رسدبه اوج افلاک

دیگر نکند نظاره بر خاک

دنیا به چه سان دهد فریبش

وقتی که خدا بود رقیبش

آن دل که درآن خدانشیند

معشوقی بجز خدا نبیند

دل نیست دگر چشمه ی نوراست

دروازه ی شادی وسرور است

ای کاش که قدرخود بدانیم

زندانی نفس دون نمانیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۳۲
salim hamadi

تنهاشدم وقتی  که محتاجم به دلدار

اینسان به نکبت زندگی شدبرمن اجبار

تنها گناهم عاشقی بود و وفایم

عشقی که بادیوانگی کردآشنایم

لعنت به هرکس ادعای عشق دارد

چون کهنه شدبردیگری دل میسپارد

دیگرکسی باورندارد عشق کس را

دانند همه تفاوت عشق و هوس را

هرکس که ازعشق دم زندیک حقه بازاست

باعاشقان حیله گر بازی مجاز است

روزی چوکس پیش شماحرفی زدازعشق

خواهد به جیبش سهم افزون ریزد از عشق

حال مرااین خلق رنگارنگ ندانند

آنان که جزخودباهمه نامهربانند

هرکس که همراهت شودچیزی بخواهد

کاری کندرشوه و زیرمیزی بخواهد

اینان بجای قلبشان دارند قلک

جای مرام و معرفت دارند مدرک

غیرت برای پول وقدرت میزند جوش

آنجا که غیرت لازم است گرددفراموش

انصاف و وجدان و نجابت پرکشیدند

عشق و وفا و همدلی را سربریدند

هیچکس سراغ ازشرم و دلپاکی ندارد

مرگ محبت مجرم و شاکی ندارد

اینجااز انسانیت فقط جا مانده شهوت

بازار مردی و رفاقت گشته خلوت

شیطان دراینجاحاکم کل زمین است

شیطان به تخت بنشسته شهوت جانشین است

دنیابه سوی قهقرا به پیش باشد

انسان خودش رهزن به راه خویش باشد

اینجا کسی قدر حضورش رانداند

فاصله ی نزدیک گورش را نداند

دوروز دنیارابه غفلت سرنماید

بیهوده صرف زشتی و منکر نماید

فرداحسابی هست وازانسان بپرسند

شایدگناهان تو را آنجا نبخشند

اما پشیمانی دگر سودی ندارد

بیچاره آنکه قبل توبه جان سپارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۶:۱۰
salim hamadi

آدما توسینه شون دل ندارن

هیچکدوم انگاری مشکل ندارن

تودلت اگر غمی نشسته بود

یاکسی دل تو رو شکسته بود

باکسی چیزی نگوازغصه هات

کسی گوش نمیکنه به قصه هات

واسه ی خودت عزاداری بکن

مشکلی داری خودت کاری بکن

به زمین خوردی خودت پاشوبایست

اینجا هیچکسی بفکر کسی نیست

اینجاقلب آدما سنگی شده

زندگی ساز بدآهنگی شده

این روزاهرکی غمش تودلشه

هرکسی خودش پی مشکلشه

دردتو ربط به برادر نداره 

هیچکی حرف تو رو باور نداره

هرکسی تنها بفکر خودشه

خودشو کسی برات نمیکشه

پول داری پیش همه عزیز میشی

اگه جیبت خالی باشه ریز میشی

اینقدر ریزکه کسی نمی بینت 

دیده میشی واسه پول و ماشینت

همه ازاحوال هم بی خبرن

هرکی افتاد از کنارش میگذرن

یک رفیق گیر نمیاد که مرد باشه

یکی که مرحم روی درد باشه

زمونه اینجوره باید بسازیم

نباید دلو به دنیا ببازیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۰۳:۲۵
salim hamadi

سیل غارتگراومد  ازتورودخونه گذشت

پلهاروشکست وبرد زدوازخونه گذشت

دست غارتگرسیل خونه روویرونه کرد

پدرپیرموکشت مادرودیوونه کرد

حالامن موندم و این ویرونه ها

پرخشم وکینه ی دیوونه ها

منه خسته منه زخمی منه پاک

مینویسم آخرین حرفو روخاک

کی میاددست توی دستم بزاره

تابسازیم خونمونو دوباره

کی میاد...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۸ ، ۲۲:۵۹
salim hamadi

جوانان نوجوانان دیارم

عزیزان باشماها حرف دارم

بدانید زندگی دارد حسابی

شماراهست حق انتخابی

درانتخاب خود دقت نمایید

وگرنه رفته سوی ناکجائید

دوراهی ها بسی حساس هستند

بسی ازانتخابها خاص هستند

چو وقت انتخاب غفلت نمائید

به درد و رنج و سختی مبتلائید

جوانی سن شور واشتیاق است

که اغلب درجوانی کله داغ است

جوان دنبال تفریح و نشاط است

به دنبال رفیق و ارتباط است

بسی تفریح سالم برگزینند

فقط در جمع سالم می نشینند

ولی بیچاره آنکه از جوانی

کند هرچیز را خود امتحانی

گهی دربزم مستان می نشیند

گهی دود و دمی را برگزیند

گهی درجمع افراد شرور است

گهی هم درپی فسق و فجوراست

چوکس باشدازاین دسته بلاشک

به نابودی رسد او اندک اندک

رسد روزی که می بیند اسیر است

به زندگی به نکبت ناگزیر است

اسیراعتیاد است و زمین گیر

که ادمان بسته است پایش به زنجیر

نداردآبرو و  اعتباری

نه همراهی نه دلداری نه یاری

توای جوان اگر این ره گزیدی

چواکنون بازگردی هست امیدی

جوان هستی هنوزو پرتوانی

نکن دیگرخطا را امتحانی

مجال بر رفتن بیراهه ها نیست

که جزبیچارگی در انتها نیست

مرو دنبال لذتهای فانی

به پاکی بگذران عهد جوانی

جوانی را مکن آلوده بادود

که می سازد تو را بدبخت ونابود

نکوتراز سلامت درجهان نیست

بهار زندگانی هم جوانی است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۸ ، ۲۱:۰۵
salim hamadi

اهرمن ساکن به کنج انزواست

کارگردان گناه و نارواست

آدمی وقتی شود درخوداسیر

برمنیت میشود او ناگزیر

دل اگر کانون اهریمن شود

آدمی فرمان پذیر من شود

او بجزمن را ندارد در نظر

باشد از ما گشتن من برحذر

من اگر ماگشت عشق آید پدید

نیست در ما جای افکار پلید

درمنیت ریشه دارد کار زشت

کی مجال عشق دارد بدسرشت

دردلی گر نور عشق تابیده است

دردرونش باغ گل روئیده است

قلب عاشق فارغ از هرنارواست

قلب عاشق روشن از نور خداست

عشق پیوند خدا با آدم است

درطریقش عشق اسم اعظم است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۹:۱۰
salim hamadi