یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

وطن من درغم ودردت شریکم

که یک ملت برایت داغدارند

وطن دیدم توراخون گریه کردی

چو دیدی بی گناهان سربه دارند

وطن این روزها حالت خراب است

چومی بینی که ملت در عذابند

کسی با جانیان کاری  ندارد

به دنبال زنان بی حجابند 

تمام مفسدان آزاد هستند

ولی صدها جوان را کور کردند

به جرم حرف حق یا اعتراضی

 چقدر کشتند و شب درگور کردند

که حتی درمدارس دختران را

به گازی ناشناس مسموم کردند

وقاحت را رساندند تا کجاها 

که خود کردند و خود محکوم کردند

جنایت هایشان مرزی ندارد

که بیرون از وطن هم مستشارند

به سوریه ،یمن ،عراق ،لبنان

وهرجا فتنه ای هست دست دارند 

شنیدم رهبر نظام میگفت 

که ملت فهم رفراندوم ندارند

برای قدرت  تحلیل و تشخیص

بصیرت اکثر مردم ندارند

ولی انگار ایشان برده از یاد

که این ملت به او  مشروعیت داد

همین ملت که شاه راسرنگون کرد

دودستی خدمت  روحانیت داد

اگر  ملت به آنها پشت میکرد

کسی دزد هم به دستشان نمیداد

چو ملت هرکه رابرمیگزیدند

کسی دیگر شکستشان نمیداد

ولی ملت به آنان گفت آری

چرا که این حکومت مردمی بود

چرا آن روزها این را نگفتند

 که مشروعیتشان رفراندومی بود

کنون دانند که دیگر پیش  ملت

ندارند  آبرو  و  اعتباری

بدانند گر به دست خلق باشد

برای مرگشان گویند آری

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۹:۰۷
salim hamadi

  عزیزی چندروز پیش به دیدنم آمد .وقتی دلیل حال پریشانش را پرسیدم دیدم از کج فهمی همسرش دلش خون است تاجائیکه حرف از طلاق در میان بود .حال آن عزیز برمن اثر گذاشت و ناخودآگاه این شعر را در وصف حال او و از زبانش سرودم که امیدارم  برای کسانی که اینچنینند قدری مفید واقع گردد.

زندگیمو توجهنم کردی

بخدابدجوری خستم کردی

داری زندگی رونابودمیکنی

هرکی بدخواهه رو خشنود میکنی

توداری منو لگدمال میکنی

می بینی داغون میشم حال میکنی

نمیدونم توسرت چی میگذره

 تو سری که تشنه ی درد سره

بدیمو پیش همه جار میزنی

توی روم عیبمو صدبار میزنی

میگی زندگی باهات جهنمه

بازه سفره ی دلت پیش همه

میسوزه دلت برای آدما

یکمی دل بسوزون برای ما

من دیگه خسته شدم نا ندارم

طاقت غرغر و دعوا ندارم

واسه توخستگی معنا نداره

مرغ تو بیشتر یک پا نداره

دوست داری همیشه اینجوری باشه

بینمون جدایی و دوری باشه

من ولی میخوام زنم زنم باشه

دوست دارم تشنه ی دیدنم باشه

دوست دارم رفیق لحظه هام باشه

دوست دارم هر جامیرم باهام باشه 

یه کاری نکن ازت دل بکنم

برم و زندگیمو ول بکنم

عزیزم این دیگه حرف آخره

مرد تو داره از دستت می پره

تو داری اینجوری پیرم میکنی

داری از زندگی سیرم میکنی

من ولی همیشه باتو صادقم 

من همون عاشق و یار سابقم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۷:۴۰
salim hamadi

ای دلزده تردید نکن راهت درست است

هرگزبه سعادت نرسدپائی که سست است

بدبینی وترس ریشه ی هرشروپلیدی است

ترس از حرکت باعث یأس وناامیدی است

وابستگی سم است ازآن سخت حذرکن

از وسوسه و جاذبه ی نفس گذر کن

آزادشو ازمحبس تن مالک خود باش

قدری تو نگهبان دل نازک خود باش

در اذیت وآزارخودت فایده ای نیست

هیچ حاصلی از خودزنی و عربده ای نیست 

هرکس که وجودش به تو آزار رساند

کاری بکن اواز توفقط دور بماند

آرامش تو مهمترین اصل حیات است

آرامش دل رمز رسیدن به نجات است

حاصل نشود تا تو هدف روانشناسی

مستلزم آن است که کنی کار اساسی

سرچشمه ی آرامش توپشت زبان است

آشفتگی ورنجش تواغلب ازآن است

ملزوم درست حرف زدن قدری صبوری است

ازخودتوبپرس گفتن این حرف ضروریست؟

آرامش تو حاصل تمرین سکوت است

آرامش دل پرسه زدن در ملکوت است

دوری بکن از آدم بدسیرت و بدذات

در بودنشان شرو زیان هست و مکافات

گر میشنوی حرف مراعاشق خود باش

در فکر خود و رابطه با خالق خود باش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۶:۵۳
salim hamadi

همیشه انکه کارش بی وفایی است

لبش خندان وحالش روبه راه است

ولی انکه خیانت دیده از یار

پس ازآن روزگار او سیاه است

عجیب است بی وفایان غم ندارند

ولی غم سهم قلب باوفاهاست

تمام بی وفایان یار دارند

ولی انکه وفادار است تنهاست

جفاتاوان دشواری ندارد

جفاکار روز دیگر شادمان است

ولی داردوفا تاوان سختی

نصیبش رنج و درد بی امان است

اگرشدیک نفر دنیای آدم 

خداباید رسد روزی به دادش

چودنیا بر سرش آوار گردد

به تاوان خطا واعتمادش

اگرازعاشقی چیزی شنیدی

بدان این قصه هم پایان پذیرد

چو امروز می تپدقلبش برایت

یکی جای تورا فردا بگیرد

زمان لیلی ومجنون سرآمد

کسی آن قصه راباور ندارد

اگریارت وفادار است امروز

بدان چون ازتویی بهتر ندارد

زهرصد زن یکی شاید بخواهد

که باشد یکنفر یک عمر یارش

گهی زن هم دلش خواهد بجزاو

یکی جذابتر باشد کنارش

رسدروزی که عرف وشرع دیگر

ندارد مشتری همچون گذشته

همین حالا حیا و شرم وعفت

میان مردمان مهجور گشته

کنون حتی طلاق کاریست زیبا

زنان گویند به به خوش به حالش

دگرآقای بالا سر ندارد

دگریک عمر راحت شد خیالش

مپنداری که یارت فرق دارد

گمانت از خیانت در امانی

کسی ازاین مصیبت درامان نیست

توخود رانیز مثتثنی ندانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۰:۴۹
salim hamadi

فساددرحاکمیت ریشه دار است

روش‌هایی که دارند خنده داراست

برای اختلاس ورانت خواری

مهیا میکنند راه فراری

بودیک شیوه راه پولشویی

که از آن کس نخواهد برد بوئی

چودر دستانشان پول کثیف است

شود پاکیزه بعداً توی کیف است

برای کارخیر خیریه دارند

به ظاهر خیر و بزرگوارند

ولی خیریه جای پولشویی است

که تاسیسش برای سودجویی است

دگرحتی معاف از مالیاتند

چرا که بی نصیب از عایداتند

همه دارای چند پست ومقامند

همه گردن کلفتان نظامند

تمام بودجه را در دست دارند

زبالا دستیان همدست دارند

همه زنجیر وار باهم سهیمند

که در واقع همه اعضای تیمند

به صدهیئت مدیره عضو هستند

همه دارای چند عنوان و پستند

ولی اغلب شراکتهای سوری است

برای اختلاس اما ضروری است

معادن بین آنان گشته تقسیم

به هریک چند معدن گشته تقدیم

به هر کاری که در آن سود باشد

حضور کرکسان مشهود باشد

اگر در حرکتی سودی کلان است

همه دانند که آن سهم سران است

تفاوت هم ندارد آن چه کار است

مخدر یا سلاح یا زهر مار است

خیالی نیست که از راه خلافی است

همین که سودآن بالاست کافیست

عجیب است هیچکدام سیری ندارند

قناعت تا ته پیری ندارند

حکومتی که حکامش چنینند

عوام الناس بجزنکبت چه بینند؟

فساد وقتی بدین حد ریشه داراست

از آن غارتگران چه انتظار است

کسی قادر به اصلاحش نباشد

نجات ازقعر این چاهش نباشد

زحرص وآز این دنیا پرستان

شده کشور گرفتار زمستان

به لطف این نظام آسمانی

به لطف حاکمان پست و جانی

وطن این روزها حالش خراب است

چو یک ملت گرفتار عذاب است

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۱:۰۸
salim hamadi

درشگفتم زین همه جهل عوام

گوئیابرجهل دارند التزام 

هردروغ و یاوه راباور کنند

هر کلاهی میدهند سر میکنند

درپی تفریط وافراطیم ما

پیرو جهل و خرافاتیم  ما

این خرافات ودروغ اسلام نیست

دین چنین آلوده با اوهام نیست

دین اسلام کی بدینسان بوده است

هرکسی چیزی به آن افزوده است

‌پیرو انواع بدعتها شدیم

 مسخ میلاد و شهادتها شدیم 

مابه هرده کوره گنبد ساختیم

خویش را اینسان به شرک انداختیم

ما امامان را خدا پنداشتیم

ماعلی را جای او بگذاشتیم

سب اصحاب پیمبر میکنیم  

 خودقضاوت کرده کیفر میکنیم 

شیوه ی ترویج دین اجبار نیست

راه آن خشونت و کشتار نیست 

 پرچم اسلام اخلاق نکوست 

دین مهر و احترام و گفتگوست

درطریق دین بسی کج رفته ایم

درپی یزدان خطا حج رفته ایم

مذهب ما مکتب  گمراهی است

اغلب آموزه هایش واهی است

 گرمسلمانی  خدارا بنده باش

پاکباز  و قانع و بخشنده باش

صادق و پاک و امانتدار باش 

باخلایق مهربان و یار باش 

درسخن گفتن بسی محتاط باش

بر حذر از عادت و افراط باش

دیدگانت رابپوشان از حرام

سحرکن اطرافیان را با کلام

گرهزاران سال باشی درسجود

گرنداری خیر آن رانیست سود

این دکان مذهبی اسلام نیست

دین اسلام دین شخص ونام نیست 

این دکان نفرت و کذب و ریاست 

آنچه باشد بی نشان درآن خداست 

 جانیان گراز خدا دم میزنند

 با خدا آتش به عالم میزنند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۰ ، ۱۹:۱۰
salim hamadi

بعدتو غم درحریم دل خدائی میکند

دل به هرچه جزغمت بی اعتنائی میکند

رفتنت آغاز یک کابوس بی پایان است

تاابد چشمان دل از دوریت گریان است

در درون دل برایت سوگواری میکنم

روز و شب مانند طفلی آه و زاری میکنم

بعدتو دیگر نخواهم ازخدا عمر دراز

بعد تو حتی ندارم من به چشمانم نیاز

هیچ چیز این جهان بدون تو زیبا نیست

بعد تو شوقی مرا بر دیدن فردا نیست

بعد تو دیگر نخواهم زنده باشم نازنین

من نخواهم اینچنین بازنده باشم نازنین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۱:۲۷
salim hamadi

ای والیان سرزمین درد

ای حاکمان ظالم نامرد

اینان که در زندان گرفتارند

هریک عزیزی پشت در دارند

گفتن زحق کارشجاعان است

پنهان شدن ازترس آسان است

زندان سزای گفتن از حق نیست

کس درمصاف حق موفق نیست

حق راتوان یک چندپنهان کرد

یا مدتی دربند و زندان کرد

روزی ولی آن حق عیان گردد

حق عاقبت روزی بیان گردد

انگار که چشمان شما کوراست

خودکامه اید وحرفتان زور است

دردخلایق را نمی‌دانید

گوئی حقایق را نمی‌دانید

دلها همه ازجورتان خون است

هر مستبد منفور و ملعون است

این ظلم وبیداد حق مردم نیست

ملت نیازمند ترحم نیست

باید که بامردم صداقت داشت

باید که بر قدرت لیاقت داشت

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۱:۱۷
salim hamadi

ماعاشق عشقیم ولی عشق کجاست 

آنچه همگان عشق بدانند بلاست

امروزه دگر عشق دروغی است بزرگ

عده ای بره صفت بوده و بسیاری گرگ

امروزه دگر هیچکس عاشق نشود

هیچ‌یک از مدعیان یار موافق نشود

وقتی که دگر عشق مجازی شده است

دلبستگی وقتی بچه بازی شده است

عمر همه ی رابطه ها کوتاه است

زیرا که همیشه بهتری در راه است

این خوب نبود گزینه ها بسیار است

آنچیز که مفت است و فراوان یار است

عشق امروزه پی جاذبه ی جسمانی است

در حقیقت هوس و رابطه ای شیطانی است

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۷:۱۳
salim hamadi

پاپس نکشم چون بجزازحق نسرایم

تاجان به تنم هست بلند است صدایم 

گیرم که سکوت کردم وشعری نسرودم

گیرم که بفکر کسی جزخویش نبودم 

گیرم که دوروز عمرمن خوش سپری شد 

گیرم گذرم چند به کوری و کری شد

گیرم که زترس جان شوم ساکت و خاموش

گیرم که شوم مرده متحرک و بی هوش 

چیزدگری مانده مگر تا بهراسم 

جزپیکر فرسوده و چندتکه لباسم

روزی اجلم آیدومن نیز بمیرم

ترسم چوزجان مرگ سیاه را بپذیرم

گردرره حق جان بدهم همچو شهیدم

آن روز خوشم که مرگ سرخ را گزیدم

وقتی که بدانم عمر جاویدان ندارم

پس به افتخار در ره حق جان میسپارم

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۶:۵۰
salim hamadi