ما راهمه دم باهوسها جنگ باشد
میل و هوسها را هزاران رنگ باشد
همچون عروسی ساحره رخ مینماید
ازهر سبک دل بی درنگ دل میرباید
درخواهش غرائض اصلی نهان است
راه ورودش هم ز گوش و دیدگان است
باید که چشم ودل به زشتی ها ببندیم
چون دائما در معرض نیش و گزندیم
ازخواهش نفسانی خود دور مانیم
تا آنکه از آنها به دوریم در امانیم
آدم اگر دهد مجال بر اسب امیال
او را کند به سادگی گمراه و اغفال
چون آدمی ذاتا به امیال سوق دارد
برای یکبار تجربه بس شوق دارد
اما اگر یکبار فقط خطا نماید
بار دگر تکرار آن دیری نپاید
تکرار و تکرار میشود آن فعل منکر
تا قبح آن زآن پس رود از بین دیگر
وقتی خطایی شد برایش همچو عادت
دیگر به نفس بد سرشت دارد ارادت
وقتی که گردد غرق در لذات فانی
گم میشود در منجلابش سالیانی
گاهی بماند تا ابد در آن لجنزار
قفلی زند بر قلب آن نامرده مردار
او از پلیدیها دلش آکنده باشد
چون مرده ایست که مدتی بیش زنده باشد
اما کسانی که شوند نادم زافعال
بعد از زمانی گر کنند دوری زامیال
آنان اگر بر توبه شان ثابت بمانند
با لطف حق خود رابه مقصد میرسانند
خدای ما خداوندی کریم است
او رابر انسان لطف و احسانی عظیم است
خوشا بحال انکه با یزدان رفیق است
او را ازاین وصل لذتی ناب و عمیق است