یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

۲۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

واقعا ماراچه شده است سخن ازوحدت میگوئیم و حاصل کارمان تفرقه است، شعاریکی شدن سرمیدهیم اماجزپراکندگی حاصلی ندارد.
ماخار میکاریم و درنتیجه فقط درد درو خواهیم کرد.از زخمهای عمیق امت مینالیم درحالی که چاقوبه دست پیوندهای آنان را پاره میکنیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۷ ، ۱۱:۵۳
salim hamadi

خواندن این کتاب رابه همه ی هموطنان عزیز توصیه میکنم .از خواندن مطالبی که مخالف باورها و اعتقادتان است نترسید اگر باورو اعتقادتان برمبنای حق و حقیقت باشد هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند خللی درآن ایجاد کند وگرنه همان بهتر که آن باور و عقیده کنار گذاشته شود

دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۱۵
salim hamadi

استادنصیر شمه بزرگترین نوازنده ی عود ،کسی است که زیباترین لحظات عمرم رابا گوش دادن به  نوای سحرآمیز موسیقی اش سپری کرده ام.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۷ ، ۰۶:۱۹
salim hamadi
از غم به کدام سو گریزم
هرسوکه روم غمم فزون است
ازغم نبود گریزگاهی 
وقتی غم و دردم از درون است
گویند چرا زغم سرائی
اندیشه ی من جدازغم نیست
جاریست میان حرفهایم
تقصیر مرکب و قلم نیست
هرگاه سراغ دل گرفتم
دیدم که غمی لمیده در دل
بیرون نتوانمش نمودن
دیریست زمین خریده در دل 
خود مالک آشیان خویش است
خود صاحب ملک  و اختیار است
هرگاه سراغ دل گرفتم
دیدم به غمی دگر دچار است
غم مونس دلشکسته باشد
بامن که رفاقتش قدیمی است
باغم همه عمر سر نمودم
با این دل پاره پاره غم صمیمی است
دانم که شمامراببخشید
گر ازغم ودرد زیاد گفتم
گویم زغمم که سرد گردد
تازانهمه غم زپا نیفتم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۷ ، ۰۴:۰۳
salim hamadi
پراز بغضم پرازحرف نگفته
پراز گلواژه های ناشکفته
پرازدردم پراز فریاد خشمم
شده خون جای اشک جاری زچشمم
درون دل فراوان درد دارم 
 گله دارم بسی از روزگارم
زرسم آدمی خون است این دل
ز جهلش سخت محزون است این دل
زخوف کس درپی احقاق حق نیست
کسی نائل به آنچه مستحق نیست
چودر دلها هراسی ریشه کرده
جهالت رخنه در اندیشه کرده
نخواهد کس ولی عاشق بماند
همان دلداده ی سابق بماند
عقب مانند مبادا از خلایق
نباشد هر کسی بر عشق لایق
شجاعند در گناه و دل شکستن
شجاع در دیده را بر عشق بستن
ولی تن میدهند بر ظلم و ذلت 
عجیب است شیوه ی رفتار ملت
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۳۰
salim hamadi
بی شک نمیتوان جامعه ای رایافت که درآن جرم و فساد وجنایت و ظلم وتبعیض وجود نداشته باشد وانسانها همواره درطول تاریخ با این مشکلات وناهنجاریها دست به گریبان بوده اند.این درحالی است که تلاشهای بسیاری برای رسیدن به جامعه ای عاری از اینگونه ناهنجاریها و مشکلات صورت گرفته اما این تلاشها هیچگاه ثمربخش نبوده است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۴۳
salim hamadi
به پیش دردهای من جهانی درد ناچیز است
ولی باکوله باردرد دلم ازعشق لبریزاست
اگرچه خسته ام اما توان ازعشق میگیرم
مرااز درد ترسی نیست ولی بی عشق میمیرم
همیشه عشق میدادم اگرچه فاقدش بودم
نشان کس نمیدادم هرآنچه شاهدش بودم
عذابم داد بی مهری چقدرزخم زبان خوردم
بدیها دیدم از یاران ولی در یاد نسپردم
برادرخصم جانم بودزهم خون دشمنی دیدم
جفا دیدم ز دلدارم ر دستش زهر نوشیدم
هرآنکس درکنارم بودبمن زخمی زد و گم شد
همیشه رنج و آزاری نصیب من ز مردم شد
اگرچه آشنایانم بیازردند مرا هر دم
ولی با اینهمه هرگزبدی باکس نمیکردم
اگر قلب مرایاران هزاران باربشکستند
تمام مردم دنیا اگرکه دشمنم هستند
ولی من باهمه آنان سخن باعشق میگویم
جهان گر زیر و رو گردد طریق عشق می پویم
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۰۸
salim hamadi

درگیر ودار زندگی ازیارخودغافل شدم

سرگرم با بیهوده هابی اعتنا بر دل شدم

میبرد باخود روزگار این ذهن پرتشویش را

در ازدحام دردها گم کرده بودم خویش را

وقتی که بودم پیش یار انگار چشمم کور بود

اوباهمه زیبائیش از چشم من مستور بود

خود رابرای زندگی به درو دیوار میزدم

میآمدم شب نیمه جان ازخستگی زار میزدم

سرگشته وآشفته حال بودم گرفتار خودم

یادرپی یک لقمه نان یا پی آزار خودم

آسوده بودم هرچه هست دلدار درکم میکند

باور نمیکردم که او یک روز ترکم میکند

امارسید آن روز شوم او هم برید وخسته شد

رفت آن عزیز بارفتنش درهای رحمت بسته شد

حالا که جایش خالی است جزاو نخواهم هیچ چیز

فکری ندارم روز وشب جزیاد و فکر آن عزیز

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۷ ، ۰۶:۱۴
salim hamadi
در قسمت قبل به ایرادهایی که به مذهب تشیع وارد است پرداختم و در خصوص آنها توضیح دادم البته مواردی که میتوان به آنها اشاره نمود خیلی بیشتر از اینها هستند با اینحال به اعتقادبنده (العاقل تکفیه الاشاره) برای انسان عاقل اشاره ای هم کفایت میکند .
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۷ ، ۰۳:۲۴
salim hamadi

عشق تو بر زخم دلم مرحم است

چاره گر غصه و درد و غم است

عشق تو آرامش جان من است

بودن تو خط امان من است

باتو که باشم غم عالم کم است 

پیش تو آخر چه نشان از غم است

همره تو واهمه از درد نیست

پیش تو ترسد چو کسی مرد نیست

درد کجا با تو اثر میکند

کی دلم احساس خطر میکند

عشق توعشقی است پراز رمز و راز

هست نشانش ز رهی بس دراز

نیست ازآن جمله که تاتی کنند

یا که نهایت تله پاتی کنند

عشق تو را ریشه ی تاریخی است

کتیبه ها دارد و خط میخی است

عشق تو  شاید برسد تا حوا

یا وقتی که نوح بوده فرمانروا

هرچه که هست من شده ام عاشقش

شکر خدا را که شدم لایقش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۷ ، ۰۵:۳۵
salim hamadi