سلطان سیه پوش
پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۴۵ ب.ظ
انسان همه تفسیر غم انگیز عذاب است
تقدیر بشر فلسفه ی شرم وعتاب است
گوئی که بشرخلقتی ازجنس هراس است
در بحر زمان تشنه ی یک قطره ی آب است
گه خنده زندنقش خوشی بررخ سردش
گاهی رخ او شادزتاثیر. شراب است
دوران خوش گرمی سر چون سپری شد
پی میبرد آن لحظه ی خوش لحظه ی خواب است
در طی مسیرش همه باران بلا. بود
تاپیر شود حسرت ایام شباب است
جمعی سپری کرده زمان در ته یک چاه
جمعی که برون مانع ارسال طناب است
آگه نشود کس سبب ظلمت مشکوک
سلطان سیه پوش چو در پشت نقاب است
در دست یکی خنجر ودر دست دگر مال
پنهان شده چون دربدر کار ثواب است
- ۹۶/۰۸/۱۱