یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۶ ثبت شده است

ملت مظلوم

جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۰۱ ق.ظ
نان ندادید وهمان نان مرا دزدیدید
به عراق و یمن و سوریه اش بخشیدید
نانم ازسفره ربودید و دهانم بستید
همه دزدید و به تاراج وطن همدستید
آب را بردید وکارون بوی مردن میدهد
خاک خوزستان نذیر جان سپردن میدهد
سهم ما از آنچه دزدیدید و بردید   خاک  شد
خاک حاصلخیزمان جای خس وخاشاک شد
مردم اینجا بانداری بگذرد ایامشان
روی دریایی زثروت مانده خالی جامشان
مردم ایران سراسر شاکی و ناراضی اند
چونکه می بینننددزدان خود همانا قاضید
 چون که سردمدارشان دستش بخون آلوده است
چون که اصلاحات دیگر زحمتی بیهوده است
توده ی مردم دگر حتی زدین برگشته اند
اغلب نسل جوان مرتد و بی دین گشته اند
دین و دنیارابدادیم هردو باهم مازدست
حرمت دین خدا به لطف ملایان شکست
ازوطن چیزی نمانده غیراشک وآه و خون
ملتی رسیده ازخشم تابه سرحد جنون
العجب که این جماعت بازفکر ماندنند
فکر یاسینی دگردر گوش خرها خواندنند 
    
  • salim hamadi

انتقاد

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۲۹ ب.ظ
انتقادآزادگشته به چه خوب
گرچه روزبگذشت ودیگرشدغروب
برسرت مامیزنیم فریاد کن
انتقاد از ظلم و هربیداد  کن
ماچو میدزدیم بفرما انتقاد
شکوه کن از فقر وجرم و اعتیاد
گروطن غارت شده فریاد کن
خواستی از کشته ها هم یادکن
گرهمه دارائیت برباد رفت
گردرآتش سوختنت ازیاد رفت
گرنداری نان شب شرمنده ای
گر زفریادوفغان آکنده ای
گروطن گشته چوزندانی بزرگ
گرسیاست گشته جولانگاه گرگ
قاضی القضات اگر خود ظالم است
دروطن گر ظلم وتبعیض حاکم است
گررسانه جزدروغ کاری نداشت
حاکمیت گرهواداری نداشت
انتقاد کن این نظام جمهوری است
بین ملت بانظام کی دوری است
انتقاد آرام باشد بهتر است
شکوه در حمام باشد بهتراست
گربه گوش دشمن آهنگت رسید
گرشکایت کردی و دشمن شنید
این دگر مضمون دشمن شادی است
سوء استفاده از آزادی است
انتقادآزاد باشد در خفا
گرصدایت نشنودکس جز خدا
  • salim hamadi

درد یکی ودوتا نیست

پنجشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۵۷ ق.ظ

آخه آدم بره دردش رو به کی بگه ،ماچقدر بیچاره ایم که حتی جرأت نداریم دردمون رو بگیم ،جرأت نداریم از شدت درد فریاد بکشیم ،آخه اینجا هراعتراضی میشه دشمنی باخداوپیغمبر ،میشه دشمنی بانظام .دار وندارت رو غارت کردن ویک لیوان آب هم روش ،اما صدات دربیاد میشی عامل دشمن ،قصدت میشه قصد براندازی،یارو خون ملت رو توشیشه کرده ،کوچکترین انتقادی ازش کردی ،باید توسیاهچال جونت دربیاد و بطری نوشابه ی بدون نوشابه نوش جان کنی،مملکت غارت شد ،هرکی ازیه گوشه اش میدزده و الفرار ،تازه کلاس هم داره چون اسمش اختلاسه،اونوقت اون بیچاره که از فرط گرسنگی گوسفند دزدیده دستش به حکم دین قطع میشه و میشه  رسوای عالم،دختره بخاطر چندتارمو بازداشت میشه وتو بازداشتگاه جهت ارشادبهش تجاوز میکنن ولی لواط کار فاسد که به اسم مربی قران  به دههانوجوون تعرض کرده تبرئه میشه.آب نیست،رودخونه هاخشک شدن ،حقوق نیست چون پول مملکت خرج سوریه وعراق ولبنان میشه،ملت نون شب ندارن اما یه مشت مرفه بی درد حقوقهای نجومی میگیرن ،آمار فحشاء به زیر پانزده سال رسیده ازهرسه ازدواج یکیش منجربه طلاق میشه اعتیاد بی داد میکنه ،ناموس ایرانی داره توکشورهای عربی از بغل خوابی شیخهای نفتی خرجش رو درمیاره،دختردانشجو بخاطر پول شهریه دانشگاه تن فروشی میکنه،پدر شرمنده ی زن وبچشه که نمیتونه شکمشون رو سیر کنه ،زندانها پر شده از جوونهای خلافکار که ازبیکاری مجبور شدن دست به خلاف بزنن .کسی نمیخنده همه ی ملت عقده ای شدن همه عصبی شدن داغون شدن ،اما بازهم میترسیم نتق بکشیم ،صدامون دربیاد لشکر ابابیل برسرمون نازل میشه ،درد آخه یکی ودو تا نیست .خدایا  خوابیدی ؟؟نمیخوای بیداربشی؟نمیخوای ببینی به اسم توچطور ملت رو بیچاره کردن ؟ خدا هم خدای قدیم خداهم انگار چینی شده ،اصل نیست ،هیچی دیگه اصل نیست ،آدماهم آدم نیستن ،دنیاهم شده جهنم ،هیچی دیگه سرجای خودش نیست

  • salim hamadi

شعر زیبای روزهای روشن از اردلان سرافراز

يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۹:۵۷ ب.ظ
روزای روشن ، خداحافظ
سرزمین من ، خداحافظ
روزای خوبت بگو کجا رفت 
تو قصه ها رفت ، یا از این جا رفت 
انگار که اینجا هیچکی زنده نیست 
گریه فراوون ، وقت خنده نیست 
گونه ها خیسه ، دل ها پاییزه 
بارون قحطی از ابر می ریزه 
همه عزادار سر به گریبون 
مردا سر دار زنا تو زندون 
انگار که شبه ، هر روز هفته 
از هر خونه ای عزیزی رفته 
همه با هم قهر ، همه از هم دور 
روزا مثل شب ، شب ها سوت و کور 
نه تو آسمون ، نه رو زمینیم 
انگار که خوابیم ، کابوس می بینیم 
از زمین دوریم ، از زمان جدا 
حتی نمی اییم به یاد خدا 
روزای روشن ، خداحافظ 
سرزمین من ، خداحافظ 
نوبت میگیریم ، گیج و بی هدف 
واسه مردنم ، باید رفت تو صف 
روزها و شب ها این جور می گذرن 
هر جا که می خوان ما رو می برن 
آخه تا به کی آروم بشینیم 
حسرت بکشیم ، گریه ببینیم 
ای زن تنها ، مرد آواره 
وطن دل تو است ، شده صد پاره 
پاشو ، کاری کن ، فکر چاره باش 
فکر این دل پاره پاره باش
  • salim hamadi

جهانی شدن و ایران

پنجشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۴۱ ق.ظ

مادر عصری زندگی میکنیم که فاصله ی جوامع بشری روز به روز کمتر میشود و سخن از جهانی شدن درمیان است .هدفی که تحقق آن به معنای رسیدن دنیا به عصر آرامش است .زمانی که  اختلافات درمیان جوامع بشری به حداقل ممکن رسیده و اقوام و ملل دنیا باتوجه به اشتراکاتشان که ازملاک ومبنا قرار دادن مفاهیم والای انسانی وبا هدف اعتلای  کرامت انسانهاست،یکدیگر را درآغوش گرفته باشند .

  • salim hamadi