پیکر فرسوده ام
يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۶، ۰۵:۵۷ ق.ظ
پیکرفرسوده ام رنج فراوان کشید
آنچه بلا دیده است جمله زتاوان کشید
درد ندانستنم بین به کجایم رساند
سنگ به سرخورده ام برسرجایم نشاند
زخم زبیگانگان عادت کارم شده
خستگی والتهاب یکسره یارم شده
ازهمه ی همرهان سخت دل آزرده ام
چونکه ازآنان بسی زخم وزیان خورده ام
درد من ازآشناست آنکه قفایم شکست
تابخود آیم دریغ جام طلایم شکست
جام طلایم دل است این دل صدپاره ام
گاه گمان میکنم یکه و بیچاره ام
غیر خدا در زمین هیچ ندارم حبیب
اوکه کنار من است نیستم اینجا غریب
- ۹۶/۰۸/۱۴