یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

ای روزگار

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۵ ب.ظ

 

ای روزگارهرکاری خواستی کردی

 بمن زدی به هر بهونه دردی
 دست ازسرم هنوز توبرنداشتی
 نمیدونم کی میشه وقت اشتی 
ای روزگار قهری بامن هنوزم 
هرروز دارم تو اتیشت میسوزم
 ای روزگاررحم و مروتت کو 
بی معرفت انصاف و غیرتت کو
 بعضی  روزا شک میکنم به رسمت
 وقتی میشه نوبت قهر وخصمت
 به بینوا نمیکنی گذشتی
 غم نخوری ازبد سرگذشتی 
ای روزگار گوش نمیدی به دردی 
رسم  تو نیست شیوه و رسم مردی 
ازدست تو چه ها که من کشیدم
 یک روزخوش تو زندگیم ندیدم
 هرچیزی اندازه وجایی داره
 هر ادمی حال وهوایی داره
 اینو بدون که من دیگه بریدم 
خسته شدم ازبس عذاب کشیدم
 ای روزگار هرکس اسیر بخته 
فرار ازاین زندون همیشه سخته 
بختی  که کج شددیگه راست نمیشه
 کج میمونه تا اخرش همیشه
 یکی میگفت چقدرتوناامیدی
 غصه نخورخدارو تو چی دیدی
 شایدبشه گشایشی توکارت 
خدا بخواد خوب بشه روزگارت
 اونکه به ما بدمیکنه خدانیست 
رسم خدا که مثل ادما نیست
 من ازخدا شکایتی ندارم
 پیش خدا  شاکی روزگارم
    

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی