یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

افسوس

پنجشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۴:۳۴ ق.ظ

افسوس ازاین عمرکه بیهوده تلف شد

افسوس نصیبم فقط آه و وا اسف شد

افسوس که هموارنشدراه عبورم

افسوس که بی ثمر بوده حضورم

افسوس که تقدیر مرا یکسره آزرد

افسوس که دنیای پلید حق مراخورد

افسوس که تعبیر نشد خواب وخیالم

دنیای پراز ورطه نمیداد مجالم

تاچشم به هم زدم فصل خزان شد

عمرم همه صرف حرف این وآن شد

افسوس خداوقت خوشی رفت زیادم

تنها چوشدم یک تنه از پای فتادم

 افسوس که گلهای مرا دست اجل چید

وانکس که مرابودعزیز پرزد وکوچید

افسوس زمان این گهر ناب فنا شد

افسوس دلم زخمی صدتیر جفا شد

افسوس که دنیای مرا عشق سیه کرد

افسوس که فردای مراغصه تبه کرد

من مانده ام و حسرت وافسوس فراوان

ازداغ زمانی که غمم برد به تاوان

 

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی