یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

هفتادو دو خورشید ناب

يكشنبه, ۳ دی ۱۳۹۶، ۰۵:۴۵ ق.ظ
آن شنیدستی که هنگام نبرد
لشکری کوچک سپاهی راچه کرد
یکطرف هفتادو دو خورشید ناب
آمده مولای خود رادر رکاب
هریکی ازدیگری آزاده تر 
بهر مردن یک زیک آماده تر
گفت باآنان حسین ای همرهان
ازشقاوت کس نماند در امان 
زنده ازمیدان نیاید کس برون
میشودفردا زمین همرنگ خون
هرکه میخواهدبه شب جان دربرد
وانکه ماند باید ازجان بگذرد
همرهان گفتند هیهات از فرار
مرگ بس بهتربودزین ننگ‌وعار
دررکابت جان خوداهدا کنیم
مرگ برماگرزجان پروا کنیم
پیش مامردن کنارت عزت است
مردن مارویش یک نهضت است
باتوبایدیک جهان. میامدند
شسته دست ازمال وجان میامدند
اندکیم وپشت تو خالی کنیم!
زنده چون مانیم خوشحالی کنیم!
باتومادرجنگ حق شرکت کنیم
وقت جان دادن مگر ترکت کنیم
ظهرعاشورا چه جنگی در گرفت
هریکی پرجم ازآن دیگر گرفت
یک به یک در خون خود غلطان شدند
یک‌به یک درآسمان مهمان شدند
این دلیران تا قیامت زنده اند 
چلچراغ روشن اینده اند
  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی