یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

آخرای بخت

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۰۳:۱۶ ق.ظ

آخرای بخت چرا اینهمه کج افتادی

گوئیا باما سر دنده ی لج افتادی

هرکجابخت دخیل است زبدبختانم

همه ی عمرازاین بخت سیه نالانم

کاتب بختم اگرهرکه بود جلاد است

ظالم است آنکه زآزارخلایق شاد است

گرغرض پخته شدن بود که من سوخته ام

هرچه درس است دراین رابطه آموخته ام

گرهدف تمرین صبر است مگر ایوبم

گرنبرداست  که فریاد زنم مغلوبم 

ای خدا بنده ی ناشکر وپلیدی نیستم

لیک دیگرخسته ام ازبس که بادرد زیستم

همه گویندخدارحمت بی پایان است

رحم کن بنده تو خسته دگر ازجان است

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی