یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

کی وقت رفتن فرا میرسد

يكشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۵:۵۱ ق.ظ

این روزها اوضاع مملکت آنچنان آشفته و نا بسامان است که پیش بینی تحولات و اظهار نظر در خصوص آینده ی نظام و کشور واقعا آسان نیست .اما تردیدی نیست که آینده آبستن تحولات بزرگی است که قطعا به سود حاکمیت نخواهد بود .شاید اگرهر کشوردیگری با وضعیتی مشابه آنچه در کشورمان حاکم است مواجه میشد ،تغیرات بنیادین و اساسی درساختارحاکمیت و نظام حاکم امری حتمی و قطعی بود اما ازآنجاکه کشور ما و نظام حاکم شبیه به هیچ کشور و حاکمیتی نیست لذا نمیتوان به درستی تحلیلی از اوضاع و شرائط داشت .متاسفانه رفتار حاکمیت بگونه ای است که نه  رسوائی های بی پایان و مسلسل وار سبب احساس شرم در آنان میگردد و نه حاضرند علیرغم فساد غیرقابل کنترل و فراگیر و اثبات ناکارآمدی و تاراج ثروت و منابع در طول چهل سال برخورداری از قدرت و ثروت ،عرصه را برای حضور دیگران خالی نمایند و گوئیا عهدبسته اند تا آنجا که ممکن است برای ماندن درقدرت تلاش کنند و بعید نیست  که تا در کشور کشت و کشتاری به راه نیفتد و خون بی گناهان ریخته نشوداین قائله به پایان نرسد.رفتار حاکمان که مدعی دینداری و خدا ترسی هستند پارادوکسی غیر قابل درک را بوجود آورده است .از یک سو خود را مسلمان و مقید به احکام دین و خواهان برقراری فرامین الهی معرفی میکنند تا آنجا که حتی رفتن به بهشت و جهنم هم بایدبنا به خواست و نظر آنان باشد و خود را ازخود مردم نسبت به آخرتشان دلسوزتر میدانند ازسوی دیگر بخاطر قدرت و ثروت حاضرند همه ی ملت و دارائی های کل کشور را فدای قدرت طلبی و زیاده خواهی و حرص و طمع سیری ناپذیر خود سازند .اگر واقعا اندیشه ای الهی حاکم بود بهیچ عنوان حاضر نمیشدند چشم بر روی تاراج و غارت بی رحمانه ثروت توسط ایادی خویش ببندند و همچنان نیز برای ماندن در قدرت دست و پا بزنند .

مردان دین طبعا می بایست درفکر آخرت خویش باشند و دغدغه ی انان نیزباید رستگاری از دنیا باشد .در حالیکه آنچه عملا شاهد هستیم دقیقا عکس این مساله است و حب دنیا و حب قدرت و ثروت را به وضوح میتوان در رفتار حاکمان مشاهده کرد.

وقتیکه یک ملت یکصدا خشم و نفرت خود را از حاکمان فریاد میزنند و هیچکس اعتماد و اعتقادی به آنان ندارد ،چرا حاکمان بجای احترام گذاشتن به خواست ملت در صدد خاموش کردن صدای اعتراض انان باتوسل به قوه ی قهریه و سرکوب کردن آنان و ایجاد رعب و وحشت در میان ملت باشند .مگر این ملت نبودند که آنان رابه قدرت رساندند حال چرا همان ملت فریب خورده و عوامل اجنبی خوانده میشوند.ای کاش حاکمان بجای اینهمه تلاش برای بقای بیشتر در فکر آن بودند که تاریخ درمورد آنان چکونه قضاوت خواهد کرد ؟آیا نام نیکی از خود بجا گذاشته اند؟

خواه ناخواه این صفحه ی سیاه از تاریخ کشورمان نیز ورق خواهد خورد اما ایکاش در زمان باقیمانده از حضور انان در قدرت به تلافی چهل سال آسیب زدن به منافع ملی با خاطره ای خوش قدرت را به اهلش واگذار میکردند و خود پی کار خود میرفتند شاید در اینصورت پایانی بهتر برای خود رقم میزدند

  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی