یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

فراموش کردن عشق قدیمی

جمعه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۷، ۰۳:۰۲ ق.ظ

من دراین آشفته بازاری که دنیا نام دارد

باتمام وسعتش انگار محبوسم

درجهانی که خلایق اینچنین دلبسته اش هستند 

دراتاقم کوچکم تنها و بی همراه می پوسم

برایم هیچ چیزاین جهان جذاب و زیبا نیست 

روزهایم تلخ میآیند و شوقی هم برای دیدن خورشید فردا نیست

همه شب تانهم سررا به بالین درد میآید،کنارم سر به بالین میگذارد

 وقلبم را به سختی  میفشارد

مرادیگر نه دیدار کسی ازآشنایان شاد میسازد

نه میخواهم که باکس آشنا گردم

نه ازخیل رفیقان قدیمی خیر دیدم

نه دنبال رفیق تازه میگردم

مرا در دل تمنای وصال خوبرویان نیست 

 عزیزی هست که باید باشد و  چندیست دیگر نیست

بغیر از او مرا فکری به سر نیست

برایم این جهان بی او چو یک زندان تاریک است

عزیزی که زمن دور است و نزدیک است

فقط او میتواند این دل آشفته را آرام سازد

 دلم را رام سازد

فقط او میتواند درد و غم را ازدل دیوانه ی من دور گرداند

مرا مسحور گرداند

ولی او رفته و دیریست که جایش درتمام لحظه های عمر من خالیست

ولی یادش همیشه این حوالی است.

فراموش کردن عشق قدیمی هیچ ممکن نیست

ممکن نیست ،ممکن نیست

مگرآنکه مرا درگور بگذارند

 
  • salim hamadi

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی