خواندن این کتاب رابه همه ی هموطنان عزیز توصیه میکنم .از خواندن مطالبی که مخالف باورها و اعتقادتان است نترسید اگر باورو اعتقادتان برمبنای حق و حقیقت باشد هیچ کس و هیچ چیز نمیتواند خللی درآن ایجاد کند وگرنه همان بهتر که آن باور و عقیده کنار گذاشته شود
استادنصیر شمه بزرگترین نوازنده ی عود ،کسی است که زیباترین لحظات عمرم رابا گوش دادن به نوای سحرآمیز موسیقی اش سپری کرده ام.
درگیر ودار زندگی ازیارخودغافل شدم
سرگرم با بیهوده هابی اعتنا بر دل شدم
میبرد باخود روزگار این ذهن پرتشویش را
در ازدحام دردها گم کرده بودم خویش را
وقتی که بودم پیش یار انگار چشمم کور بود
اوباهمه زیبائیش از چشم من مستور بود
خود رابرای زندگی به درو دیوار میزدم
میآمدم شب نیمه جان ازخستگی زار میزدم
سرگشته وآشفته حال بودم گرفتار خودم
یادرپی یک لقمه نان یا پی آزار خودم
آسوده بودم هرچه هست دلدار درکم میکند
باور نمیکردم که او یک روز ترکم میکند
امارسید آن روز شوم او هم برید وخسته شد
رفت آن عزیز بارفتنش درهای رحمت بسته شد
حالا که جایش خالی است جزاو نخواهم هیچ چیز
فکری ندارم روز وشب جزیاد و فکر آن عزیز
عشق تو بر زخم دلم مرحم است
چاره گر غصه و درد و غم است
عشق تو آرامش جان من است
بودن تو خط امان من است
باتو که باشم غم عالم کم است
پیش تو آخر چه نشان از غم است
همره تو واهمه از درد نیست
پیش تو ترسد چو کسی مرد نیست
درد کجا با تو اثر میکند
کی دلم احساس خطر میکند
عشق توعشقی است پراز رمز و راز
هست نشانش ز رهی بس دراز
نیست ازآن جمله که تاتی کنند
یا که نهایت تله پاتی کنند
عشق تو را ریشه ی تاریخی است
کتیبه ها دارد و خط میخی است
عشق تو شاید برسد تا حوا
یا وقتی که نوح بوده فرمانروا
هرچه که هست من شده ام عاشقش
شکر خدا را که شدم لایقش