یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

دلنوشته ها وسروده های یک خوزستانی خونگرم -اشعار سیاسی و درد نوشته های دلی پردرد

یاردبستانی من

نمیدانم که هستم هرکه هستم
قلم چون تیغ میرقصد به دستم

آخرین نظرات

۸۲ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

به چشمانت بیاموز

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۵ ب.ظ

مصرع اول این شعر متعلق به بنده نیست ولی باالهام ازاین مصرع این شعر را سرودم

به چشمانت بیاموزکه هرکس ارزش دیدن ندارد

 

به دستانت بیاموزکه گل زیباست ولی چیدن ندارد

 

به قلب خودبیاموزنبایددل به هرزیبارخی بست

 

که درپشت رخ زیباومعصوم نهان بنموده شاید باطنی پست

 

به گوش خودبیاموزنبایدبشنودهرحرف مفتی

 

بترس تنهاتوازپروردگارت نه ازمخلوق وهرگردن کلفتی

 

به پاهایت بیاموزکه درراه خطارفتن گناه است

 

اگرلذت بود درراه مقصودبدان آن ره مسیری اشتباه است

 

بدان عقلت شودباجهل زایل اگرحاکم شود برعقل وهوشت

 

نرو باجهل دربازار این دهرکه هردم مینهد باری به دوشت

 

کسی هرگزنبیند ازتعادل به هراقدام و کارخودگزندی

 

قناعت کن به آنچه دادهیزدان که خیری نیست درازمندی

بکن باورکه دنیا دار فانیست ولی باهیچکس شوخی ندارد

 

کسی رانیست محصولی ردنیااگر درخاک آن  چیزی نکارد

 

ازاین دنیا بغیرازنام ویادی کسی باخودنخواهدبرد چیزی

 

همه دروقت جان دادن بفهمند که این دنیانمیارزد پشیزی

 

نمیارزد که بهرمال دنیا برنجانی توقلب آدمی را

 

تو رااین زندگی اندم قشنگ است که ازدلها تو برداری غمی را

 

  • salim hamadi

مردمان کهنه خواه

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ب.ظ

میسرایم گرچه میدانم کسی را فرصت تدبیر نیست 

بربلندای شعور

بسترفرسوده ای وامانده در افکار است

هیچکس راسازشی بانهضت اندیشه نیست

گوییا این مردمان کهنه خواه

ازتجدد کینه ای دارند در افکار خویش

میسرایم چون ندارم طاقت کتمان درد

میسرایم بلکه در اعصار دور 

گوشها بادیده ها محرم شوند

شایداینجا لحظه هابی رونق است

میشودبا محتوا ازلحظه ها اسطوره ساخت

مقصد فردا اگر منزلگه است

تازه تر باید شنید

بی جهت ازروزگار رفته گفتن زحمتی بی حاصل است

گفتگو ازروشن فردا خوش است

دل زدن بر آبی دریا خوش است

صحبت از اینده ای زیبا خوش است

  • salim hamadi

ای روزگار

جمعه, ۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۷:۲۵ ب.ظ

 

ای روزگارهرکاری خواستی کردی

 بمن زدی به هر بهونه دردی
 دست ازسرم هنوز توبرنداشتی
 نمیدونم کی میشه وقت اشتی 
ای روزگار قهری بامن هنوزم 
هرروز دارم تو اتیشت میسوزم
 ای روزگاررحم و مروتت کو 
بی معرفت انصاف و غیرتت کو
 بعضی  روزا شک میکنم به رسمت
 وقتی میشه نوبت قهر وخصمت
 به بینوا نمیکنی گذشتی
 غم نخوری ازبد سرگذشتی 
ای روزگار گوش نمیدی به دردی 
رسم  تو نیست شیوه و رسم مردی 
ازدست تو چه ها که من کشیدم
 یک روزخوش تو زندگیم ندیدم
 هرچیزی اندازه وجایی داره
 هر ادمی حال وهوایی داره
 اینو بدون که من دیگه بریدم 
خسته شدم ازبس عذاب کشیدم
 ای روزگار هرکس اسیر بخته 
فرار ازاین زندون همیشه سخته 
بختی  که کج شددیگه راست نمیشه
 کج میمونه تا اخرش همیشه
 یکی میگفت چقدرتوناامیدی
 غصه نخورخدارو تو چی دیدی
 شایدبشه گشایشی توکارت 
خدا بخواد خوب بشه روزگارت
 اونکه به ما بدمیکنه خدانیست 
رسم خدا که مثل ادما نیست
 من ازخدا شکایتی ندارم
 پیش خدا  شاکی روزگارم
    

  • salim hamadi

پدر بامن بگو

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۹ ب.ظ

پدر بامن   بگو  تا   من   بدانم 

 که از   درک  حقیقت  ناتوانم 

 بگو با  من چرا دنیا چنین است

 چرا دلها  چنین لبریز کین است

 چرا قلبی  دگر در سینه ها نیست 

چرا  در دل بغیر  از کینه ها نیست 

به همنوعان   کسی  کاری ندارد 

بخاک  افتد چو کس یاری ندارد

 جنایتها چرا  با نام  دین است 

چراشیطان چو سلطان درزمین است 

 به هر گوشه بساط  جنگ برپاست

 جهان  میدان  اشوب است و دعواست 

سیاست  پیشه گان  خود در امانند 

 ولی    بلای  جان  مردمانند 

گناه  خلق  حرص  حاکمان  است 

حکومت  هم بدست  ظالمان است

 زکشتار و قصاوت  باکشان نیست

 تعصب  بر  کیان و  خاکشان نیست

 خلایق از چه در اتش بسوزند 

اگر  حکامشان   اتش فروزند 

پسر تابوده دنیا  ظلم بوده

 یکی نوشدهمیشه خون توده 

همیشه درزمین ظلم وستم هست

 به هر سو حق خوریها بیش وکم هست

 ولی این رابدان شب بی دوام است

 سحر میاید و ظلمت  تمام است

 چه ظالمان  که  اکنون  زیر  خاکند

  چه جلادان  که اینک خود هلاکند

 نماند  ظلم  و ظالم  جاودان نیست

زمان هرگز  به سود ظالمان نیست 

  رسد روزی که  ظلم  معنا   ندارد 

کسی   از حاکمان    پروا    ندارد

 بروید  ظلم در آن جایی که  جهل است 

چو باشد  جهل  ظلم و جور سهل است

 خلا یق تا   بدانجا  ظلم   بینند

 که  خود  ظلم وستم را  برگزینند 

اگر ملت  همه   هوشیار باشند

  اگر  بی باک و باهم یار باشند 

برانان  ظلم  کردن   مستحیل است 

که هر ظالم  در این میدان ذلیل است 

 

  • salim hamadi

شق القمر

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۰ ب.ظ

ای انکه کنج مسجدهمواره درسجودی

پیش خودت مپندارشق القمر نمودی

هرروز وشب نشستی کردی فقط عبادت

رکوع وسجده کردی ازروی ترس و عادت

کس بهره ای نبیند اززهد و اعتقادت

حتی خدانخواهد اینسان زکس عبادت

زیباترین عبادت خدمت به بندگان است

خدمت به خلق هم نوع ایین عارفان است

دارد بشررسالت تاخدمتی نماید

باید برای جز خود او همتی نماید

کاروتلاش وکوشش برتر زاعتکاف است

هرگزچنین مپندارعابدزکار معاف است

گیرم که کنج مسجدهرروز وشب نشستی

هرگز نباشداینسان رسم خداپرستی

 

  • salim hamadi

عشق الهی

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۷ ب.ظ

من مستم وباعشق هراسی به سرم نیست

با عشق پرازشوقم وازآن حذرم نیست  

 عشق است که باقدرت خود کرده جسورم

 عشق است که ازموج بلا داده عبورم

  سررازده بی عشق به بالین نتوانم

 حرف وسخنی جزسخن عشق ندانم 

باعشق شراب ومی خونرنگ مهیاست 

آن  دل که شودهمسفرعشق چودریاست

 من عاشقم ودر دل من عشق خدایی است  

هرعشق دگرفانی ومحکوم جدایی است

 دلدار من آن روشنی ذات الهیست

مجنون شدن ازعشق براین عشق گواهیست 

  • salim hamadi

جلاد

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۲ ب.ظ
ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺟﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ , ﺗﻮ ﺍﯼ ﺍﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺟﻼﺩﯼ
ﻣﮕﺮﻣﺴﺌﻮﻝ ﺟﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﻭﯾﺎ ﻫﻤﮑﺎﺭ ﻋﺰﺭﺍﯾﯿﻞ ،ﻭﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪﺷﺘﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻨﺸﺎﻧﯽ ﺷﺘﺮﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﻫﺮﺩﺭﺑﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ , ﻭﺷﺎﯾﺪ ﭘﺎﮎ ﻭﻣﻌﺼﻮﻣﯽ ﻭ ﺍﺯﺳﻮﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﺄﻣﻮﺭﻫﺴﺘﯽ ﺗﺎ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭﺍﻥ ﺑﯽ ﺩﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﭼﻮﺑﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﺭ ﺑﺴﭙﺎﺭﯼ , ﻭﺷﺎﯾﺪ ﺟﺎﻥ ﺳﺘﺎﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭﮐﻢ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻭﻣﯿﺘﺮﺳﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺮﺩﻡ ﻓﺰﻭﻥ ﮔﺮﺩﺩ ﻭﺟﺎﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﮔﺮﺩﺩ ﻭﺷﺎﯾﺪ ﮐﺸﺘﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭﺩﻟﭽﺴﺐ ﺍﺳﺖ .
ﺗﻮﺁﯾﺎﺗﺎ ﮐﻨﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺍﺯﺧﻮﯾﺶ
ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﮔﺮﺧﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺍﺯﮐﺎﺭﺕ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ؟ﺟﻮﺍﺑﺖ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﯿﺮﺣﻢ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﺍﺭ ﺟﻼﺩ ﺍﺳﺖ ﯾﮑﯽ ﻗﺎﺗﻞ ﯾﮑﯽ ﺩﺯﺩ ﺍﺳﺖ ﯾﮑﯽ ﻣﺮﺗﺪﯾﮑﯽ ﻣﺴﺖ ﺍﺳﺖ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺷﻮﺭﺷﯽ ﻧﺎﻣﺪ ﻭ ﺟﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﺍﺫﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﺯﺍﺭ ﺍﺳﺖ
ﺟﺰﺍﯼ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻧﻬﺎ ﺗﮑﺎﻥ ﺑﺮﭼﻮﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﺍﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﻭﺻﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯﺟﺮﻡ ﭼﺴﺒﺎﻧﻨﺪ
ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻭﺻﻠﻪ ﺑﯽ ﺭﺑﻂ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﮐﺎﻥ ﻋﻄﺎﺭﯼ ﻣﺜﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﯾﺪ ﯾﺎﻓﺖ
ﺧﺪﺍﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺩﺭﻗﺮﺍﻥ ﺍﮔﺮﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻘﺪﺭ ﺍﺭﺯﻧﯽ ﺑﺪﮐﺮﺩ ﺳﺰﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﯿﺶ،ﺑﺠﺰ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭ ﻣﮑﺎﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ
ﺗﻮﮐﻪ ﺳﻨﮓ ﺧﺪﺍﺧﻮﺍﻫﯽ ﺯﻧﯽ ﺑﺮﺳﯿﻨﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﻈﺎﺭ
ﻣﮕﺮﺩﺭﻭﻋﺪﻩ ﺑﺎﺭﯼ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺷﺒﻬﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﯼ
ﻭﺍﯾﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ , ﻧﮑﺮﺩﯼ ﮐﺎﺭ ﺑﺪ ﻫﺮﮔﺰ
ﺩﺭﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺳﻮﺍﯾﯽ ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﮕﯿﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ ﻭﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻗﯿﺎﻣﺖ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ
ﺗﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺭﺳﻮﺍﺗﺮﯾﻦ ﺭﺳﻮﺍﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﻧﺎﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﻭﺳﺘﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﺧﺪﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﻧﻤﯿﺴﺎﺯﺩ
ﺗﻮﺍﻣﺎﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺣﻖ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺭﺍﭼﺮﺍ ﺑﯽ ﺍﺑﺮﻭ ﺳﺎﺯﯼ
ﺧﺪﺍﺳﺎﺯﺩ ﺗﻮﺭﺍ ﺭﺳﻮﺍ ﺍﮔﺮﺧﻮﺩ ﻣﺠﺮﻡ ﻭﺑﺪﮐﺎﺭ ﻭﺑﺪﺫﺍﺗﯽ
ﮐﻪ ﺑﯽ ﺷﮏ ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ

  • salim hamadi

غم مهمان سرزده

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۵۰ ب.ظ

بازغمی سرزده مهمان شده

باز دلم کلبه ی احزان شده 

باز یکی زخم دگر زد مرا 

بازبه ریشه کس تبر زد مرا 

ریشه دگر تاب تبر ندارد

تحمل  زخم  دگر  ندارد 

پیر شدم از درد زعهد شباب

شد همه عمرم غم و رنج و عذاب

پشت مراجور عزیزان شکست

در دل من کوه غمی خیمه بست

گرچه نبود در دل من کینه ای

یا زکسی نفرت دیرینه ای 

لیک رهایم ننمود این عذاب 

هرچه نمودم نشد این دل مجاب

داد مرا کثرت غم حال زار 

بس که بدی دیدم از این روزگار

رفتم وکنجی بنشستم خموش

داشت زیان چونکه مرا چشم وگوش

رفتم ودر عزلت خود گم شدم

رفتم ودور از همه مردم شدم

باز دلم بچه شد وگول خورد

باز مرا سوی غمی تازه برد

لعنت بخود گفتم از این اشتباه

برخودم و این دل و بخت سیاه

  • salim hamadi

خصم درونی

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۸ ب.ظ

ما یکسره در کوره ی درد سوختگانیم

ما وارث طولانی ترین فصل خزانیم 

درخاطرمان نقش غم و درد عمیق است

عمری است که با ما همه دم درد رفیق است

کس بر لبمان نقش خوش خنده ندیده

مائیم و غم و چهره ای از درد تکیده

این بخت سیه تحفه ی مردان خدا بود

ازبودنشان حاصل ما رنج و بلا بود 

این مدعیان حرمت اسلام را شکستند

گویند ز خداترسی و خود دنیا پرستند

بازار ریاکاری و تزویر  شلوغ است

هرآنچه بگویند  خرافات ودروغ است

اسلام گرفتار چنین خصم درونی است

هم مدعی و هم عدو و دشمن خونی است

  • salim hamadi

خرافات در اسلام

پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۱۰ ق.ظ

دین اسلام این آخرین قانون آسمانی که در زمانی کوتاهدرخت شرک را ریشه کن کرد وانقضای دوره ی بت پرستی راباصدایی رسابه عالمیان ابلاغ نمود وپرچم توحید رابه اهتزاز در آوردآورد،  متاسفانه امروز همان بت پرستی و شرک بامظاهر گوناگون در اسلام ظهور کرده و اسلام را به بیراهه کشانده است .

  • salim hamadi